خلاصة:
درواقع با این سوال می خواهیم بدانیم که دبیر هنر در قبال دانش آموزانی که نمی خواهند در آینده در رشنه های هنری ادامه تحصیل دهند چه وظیفه ای دارد؟ می دانیم که در هر کلاس ممکن است تنها یک یا دو نفر علاقه مند به تحصیل در یک رشنة هنری باشند ولی اکثریت قریب به اتفاق دانش آموزان تمایلی به تحصیلا هنری ندارند. اکنون وظیفه دبیر هنر در قبال این دانش آموزان چیست؟ اگر بخواهیم به صور مخنصر به این سوال جواب بدهیم این است که دبیر هنر باید در راسنای توانمند کردن درک هنری دانش آموزان تلاش کند تا آنها با هر علاقه و رویکردی که دارند احساس و درک مشنرکی نسبت به هنر پیدا کنند. همان گونه که دبیر ورزش باید تلاش کند کلیة دانش آموزان، که اغلب نمی خواهند ورزشکار شوند، سلامنی جسمشان را تامین کنند دبیر هنر هم می تواند با تقویت قوة خلاقیت هنری دانش آموزان، که لزوما آفرینش هنری نیست، آنها را برای درک زیباشناسی موقعیت های مخنلف زندگی آماده سازد. در این صور، آنها در آینده در هر موقعینی که قرار بگیرند خواهند توانست از قوة خلاقیت خود در حل مسائل مننوع بهره بگیرند. همان گونه که گفنه شد این دیدگاه ناظر بر همة دانش آموزان است. بدین ترتیب ما با القای حس خلاقیت هنری به دانش آموزان امروز، در آینده می توانیم به جای یک پزشک معمولی یک پزشک خلاق و به جای یک مهندس تقلیدگر یک مهندس خلاق و به همین ترتیب در سایر رشنهها، حنی در کسب وکارهای آزاد، نیز می توانیم اننظار آدم های خلاق و سازنده ای را داشنه باشیم. اکنون که به این ننیجه رسیده ایم باز سوال دیگری مطرح می شود: فعالیتها و تکالیف دانش آموزان چگونه طراحی شود که آنها را به خلاقیت سوق دهد؟ پاسخ این سوال را به همکاران و خوانندگان عزیز واگذار می کنیم.