ملخص الجهاز:
"این پهنه صاف ما را به ظاهر به مبانی علمی و دستور رنگ باو هاوسی باز میگرداند که نمونه شاخصاش کتاب یوهانس ایتن است،«کتاب رنگ»6،کتاب رنگ قبل از هر چیز هارمونی رنگها ست میدان عمل و حدود نواختن آنها را به نقاش گوشزد میکند و بارها مهمتر آموزش گام بگامی است نه تنها برای فهم کنتراستها و تونالیتههای رنگی،بل که همنشینی آنها در دایره رنگها نیز هست.
نمونه بارز دیگر این دستور رنگی تلاشها جوزف آلبرز است که در آمورزههای مدرسه معماری و هنرهای کاربردی باوهاوس کتابی نوشت به نام«تاثیر متقابل رنگها»7،و در ادامه کار خود بعدها به نقاشان انتزاعی پیوست و مبانی کارش را در انتزاع پسانقاشانه پیش برد.
در دستور پاکیزه و به قاعده(سنت باوهاوسی)رنگها به علتهای خاصی در چرخه رنگ به هم میرسند دایره رنگ ها میزان است و تفکیک شده،یوهانس ایتن میکوشد برای تدوین برنامهآموزشی خود از پشتوانه علمی سود بجوید و از آنجا که کتاب را چون راهنمایی برای نقاشان می داند،(نقاشانی که سرکارشان با دنیای حسی رنگها ست و کمتر از منطق رنگ آغاز میکنند.
و این شکلهای زندگی(در شکل زبانی)جز در موقعیتی خاص(زبانی)قرمز نیست»و از آنجا که میدانیم پژوهش زبانشناسانه از مسیری دیگری با کار دوران ساز فردینان دوسوسور انقلابی در فهم روابط انسانی را پیش کشید و ما را با پدیده ساختار زبان گونه ذهن انسان و مناسبتهای قراردادی زبان آشنا کرد،پژوهشهای پسا ساختار گرایان تا مباحث متفکران هرمنوتیک مدرن اهمیت درک موقعیتهای« زبان»در مباحث شناسانه را آشکار کرد.
ازاینرو دریافتیم نشانههای فرازبانی(در اینجا عناصر نقاشی)جدا از بررسیهای نشانههای زبانشناسانه نیستند،و نمیتوان از رنگ بحثی پیش برد و در دایره نشانههای زبانی گرفتار نشد،به بیان ساده رنگ زیرمجموعه نشانههای زبانی است و برای فهم آن خواسته و ناخواسته با زبان سرو کار داریم."