آیینه و پرتگاه (نگاهی به تابلوی سفیران هانس هولباین حدود 1498 - 1543) مقالة

"آن شی‌ء در حال حاضر دیده نمی‌شود!در واقع همه‌ مانورهای روانی در خدمت یک چیز قرار دارند:به تعویق انداختن تمرکز نگاه بر روی شی‌ء مرموزی که در زمین پیش پای سفیران دهان‌ گشوده است!نگاهی که در دام نقاشی اسیر شده است،فعلا برای عدم برخورد و شناسایی این‌ شی‌ء غرق سیر در یک منظر زیبا با همه جزییاتش قرار گرفته است. آیا خود روند بی‌امان زندگی نیز در اثبات این حقیقت‌ نمی‌باشد؟در مورد ماهیت مرگ و یا زمان بعد از مرگ چه می‌توان گفت؟هولباین ترجیح‌ می‌دهد در مقابل این پرسش‌ها سکوت کند؛ چرا که به‌هرحال فاعلی که خود را حاکم مطلق‌ جهان فرض کرده به همراه نظام موجود در آیینه‌ نقاشی هولباین در آستانه رها شدن به یک پرتگاه‌ قرار دارد. با همه این‌ها آیا می‌توان نجوای موجود در آن سوی افق هستی را دریافت؟آن‌چه که در آیینه‌ تصویر نقاشی در پلان نزدیک قرار گرفته است بدون شک در این سوی آیینه نیز پیش پای ما دهان گشوده است."