ملخص الجهاز:
""توجه هنرمندان از مواد و جوهر هنر برگشته و به موضوعات و مباحثی که هنر دربرمیگیرد،معطوف شد،و یک پشتک واروی به وقوع پیوست:هنری که چنین مینمود که از طرح هر موضوعی پرهیز میکند،ناگهان جای خود را به تولد هنری داد که در آن موضوع همه چیز بود،انتخاب و انتخاب فرم بیان موضوع از اهمیت بسیار کمتری برخوردار (به تصویر صفحه مراجعه شود) بود.
پیتر اوزبورن (Peter Osborne) در مقدمه کتاب هنر مفهومی از چهار شاخهی شجرهشناختی "نفی"که هنر مفهومی را تغذیه کرد و به صورت یک فرم تاریخی درآورد،یاد میکند: هنر مفهومی حاصل طغیانهای پیاپی علیه چهار ویژگی تعریفکننده اثر هنری بود،که تا پیش از آن در نهادهای هنری غریب مورد قبول بودند و بالاخص در توصیف نقاشی مدری توسط کلمنت گرینتبرگ تبیین شده بودند:عینیت مادی ṣ(material objestivity) ویژگی رسانه (medium speciticity) ،کیفیت بصری (visuality) و خودمختاری (antonomy) هریک از این شورشها، یکی از ابعاد تعریف زیباشناختی اثر هنر را به چالش میگرفت و توجه را بر نقش ایده در تولید معنا از تجربهی بصری معطوف میکرد.
هنری که توسط این گروههای اقلیب پدید آمد،بخش قابل توجهی از هنر معاصر را تشکیل میدهد،که در این میان قسمتی از آن تنها ابزاری برای اهدافی غیر هنری بوده و صرفا ارزش تاریخی دارد،و قسمتی نیز ارزشهای خلاقانه با زیباییشناختی است که میتواند آن را به هنری ماندگار تبدیل کند.
و تاریخچه و عوامل موثر بر آنها 2-معرفی هنرمندان نمونه از هر جریان 3-مقالات،مباحث نظری و نقد دربارهی هنر معاصر 4-مصاحبهها و سخنان خود هنرمندان این سلسله مطالب تلاشی است برای معرفی پایههای نظری و تاریخی و نیز امکانات و کیفیات جریانهای هنری معاصر،امید که ما را در این راه از تذکرات و پیشنهادهای خود بینصیب نگذارید."