ملخص الجهاز:
"نظم: اگر ابر ناگه شدی قطره بار ز تاب هوا قطره گشتی شرار ز بس کافتاب از هوا یافت تاب دل آب میسوخت بر آفتاب با این مشقت دمساز که ناگاه به خر عیسی هم جلیس یعنی آبدار چهار انگلیس عرق چهرهء بیآب و روی بخاک بیصبری ریخته کلاه از سر شخص مدعا برداشته مو از سر مطلب چون گیسوی نوحهگران پریشان ساخته اظهار نمود که موسم آخر و باد نیست و مردم را هر دم جز دفع حرارت بآب سوزان که دفع فاسد بافسد است نمودن مقدور نیست لهذا در شبانهروزی جرعه آبی جهت آنکه نهر بدن از آب روان و پیمانهء تن از مدام جان تهی نگردد بهرکس داده خواهد شد که نصف آنرا در اطفاء دیگ جوشان دل و دیگری را خرج مطبخ طبع مائل کنند.
آری بزعم حکما بوجود جزء لا یتجزی قایل و بر رد در تقسیمش بهرما در خارج آورنده چندین براهین و دلایل متعطشان تا جرعهء از آن ننوشند مبادی اجسام صفار صلبه ندانند معاذ الله از آبی که تشنهلبان و بیچارگان ظلمان از آشامیدن جرعهء آن از زبان دلسوزان...."