ملخص الجهاز:
"ولی این سه روز که به مدرسه میآید،روحیهء بسیار خوبی پیدا کرده است و دیگر سراغی از مادرش نمیگیرد.
از آن پس مریم دیگر غمگین نبود و فکر میکرد که من مادر او هستم و به همیندلیل با علاقه و دلبستگی خاصی که به من پیدا کرده بود،خیلی سعی میکرد تا خوب درس بخواند و با وجود اینکه از نظر ذهنی و استعداد کمی ضعیف بود،خیلی تلاش میکرد.
بالاخره آن سال را با موفقیت پشت سرگذاشت و پس از گذشت مدتی،کمکم درک کرد که من مادر او در مدرسه هستم و او باید خوب درس بخواند.
اگرچه میدانم که انشاء من خوب نیست و نمیتوانم تمام احساساتم را بر کاغذ بیاورم و با کلمات بازی کنم ولی امیدوارم که شما همکار گرامی با خواندن این خاطره به عمق مطلب پی ببری و این را بدانی که هیچچیز جز دوستی و محبت نمیتواند بچهها را به درس و مدرسه علاقهمند سازد البته درحد متناسب؛نه افراط و نه تفریط."