ملخص الجهاز:
"روزها پیدرپی میگذشت و تلگراف همچنان راکد در کشوی میزمن مانده بود بقیه در صفحه 99 بقیه از صفحه 46 که تلگراف دیگری بدین مضمون بدستم رسید: آقای رئیس خواربار پس از تعیین جانشین مسئول برای مذاکرات فوری بمرکز عزیمت نمائید من حس کردم که این احضار مسلما بعدم موافقت با قرارداد خرید آزاد ارتباط دارد و نخواستهاند موضوع را باهم مخلوط کنند بهر صورت طهران حرک کردم و روز بعد ورودم را اعلام نمودم اما بآن نشانی که پس از 12 روز سرگردانی در وزارتخانه ساعت مذاکره بامروز و فردا موکول میگردید ناگزیر بسراغ اوحدی رفتم همینکه چشمش بمن افتاد گفت شیندهام از طرف اداره خواربار قرارداد خرید آزاد منعقد شده گفتم من 12 روز است در تهران هستم و اطلاعی از اصفهان ندارم فریاد کرد این چه حرف است میزنید من تاکنون بپاس دوستی شما سکوت کردهام حالا میگوئید بیخبرم وقتی او را مطمئی کردم که آنچه گفتم حقیقت دارد قرار گذاشت ساعت 11 صبح پس از ختم جلسه مجلس شوار باتفاق بوزارت خورابار برویم البته من از وصول دستور تلگرافی خرید آزاد مطلبی باوحدی نگفتم در وزارتخانه هم وقتی فهمیدند که اوحدی از جریان اطلاعی ندارد گفتند همین امروز شهیدی را به اصفهان برمیگردانیم تا اگر چنین کاری کردهاند جلو- گیری نماید خلاصه در اثر فشار اوحدی بمن اختیار دادند که با در نظر گرفتن مصالح و مقتضیات روز خریدرا متوقف نمایم باصفهان که برگشتم دیدم متجاوز از سیصد تن برنج محلی-ارزن-نخود-ماش-سیبزمینی-پیاز-خریداری و با وضع اسفناکی در انبار های مخروبه میدان شاه اصفهان چون زباله روی هم ریخته و به اصطلاح انبار کرده بودند."