ملخص الجهاز:
"در اینجا باید بدو نکته که دارای کمال اهمیت میباشد اشاره کنیم:الف-در یونان قدیم حقوقی بمعنای واقعی کلمهء وجود نداشت و الا طبقهء بدولت رسیدهء جوامع غربی آنرا وسیله و اسباب ایدهالژی و اساس سلطهء خود قرار میداد نه حقوق روم را؛ب-طبقهء مزبور برای ساختمان ایدهالژی سلطه و زمامداری خود یونان را(با آنکه قدیمیتر و کهنهتر بود)،بر روم ترجیح داده است و نسبت برومیان جز در فصل حقوق همواره التفاتی آمیخته با بدبینی داشته است.
معلومست که این نوع تحقیقات،و تفحصات علمی در قرن شنازدهم مسیحی(یعنی در قرنی که،پژوهش تاریخی خاصه در غرب فاقد تمام وسایل علمی بود)چگونه صورتپذیر گردیده است و چه نوع و چه اندازه و مقدار اسناد و مدارک تاریخی ساخته شده و ساختگی در دسترس دانشمندان زمان و دانشمندان قرون بعد قرار گرفته است!در هرحال آنچه مسلمست اینست که پس از انقلاب فرانسه و در هم کوفته شدن کلیسا و کشیشان حقوق رومی در پی و ریشهء حقوق موضوعهء طبقهء بدولت رسیده و سلطان غربی جا گرفت که شاید ربط چندانی با آنچه در روم کهنه معمول و مرسوم بوده است نداشته باشد.
از همه مهمتر(از لحاظ این نویسنده،جامعهء کل بشری)در ساختمان حقوق جامعه بینمللی و در«نظریه حقوق بینملل معاصر»چگونه ممکنست از عقاید و افکار علمی فقیهان و موازین اصولی فقه و قواعد و قوانین اصول فقه بهرهمند شد،و از نظرگاه حقوقی اقوام و ملل مشرقزمین(با چهل قرن سابقهء حقوقی)حقوق بینملل عام را مورد امعان نظر علمی قرار داد و از آن دکترین(عقیدهء علمی)تازهای بیرون کشید و اعمال نمود و به پیشرفت و تکامل آن حقوق که حقا باید تمام ملل جهانرا در بر گیرد مساعدت شود؟ زیرا:حقوق بینملل منسوخ یکطرفی بود و تنها از حقوق عرفی و اعتباری چند کشور معظم اروپای غربی سرچشمه میگرفت."