خلاصة:
از نظر پلورالیستها،ارزشهای بسیار داریم که قابل تحول به یکدیگر نیستند.این ارزشها هرچند حقیقی هستند، اما در معرض سلیقههای مختلف قرار می گیرند و گاه با یکدیگر تزاحم پیدا میکنند و حتی ممکن است با یکدیگر تعارض و تناقض داشته باشند. از نظر پلورالیستها هیچ معیار اخلاقی وجود ندارد تا مطابق آن همهء رفتارهای انسان شکل بگیرد،بلکه تعدادی از اصول اخلاقی وجود دارد که به طور مساوی اساسی و حقیقی هستند و پاسخهای متعارض به مسایل اخلاقی ممکن است که همگی صحیح باشند.عنی اصالت تنوع اندیشهها، فرهنگها و حقانیت ادیان مختلف و درست بودن ارزشهای متعارض است. «آنچه پلورالیستها ادعا میکنند این است که ارزشهای متعارض و ناسازگاری وجود دارد که همهء آنها درست است.»1
ملخص الجهاز:
"اختلاف نظرهای بسیاری که در مورد مسیحیت وجود دارد موجب شده تا برخی از متفکران مسیحی بودن لیبرالهای طرفدار پروتستانتیسم بر این نکته تأکید ورزند که هیچ تفسیر سنتی از کتاب مقدس قابل پذیرش نیست و باید تفسیر غیر سنتی را پذیرفت و در ضمن برای قول هیچ فردی نباید حجیت قایل شد.
چونکه بیرنگی اسیر رنگ شد موسیی با موسیی در جنگ شد چون بیرنگی رسی کان داشتی موسی و فرعون دارد آشتی گر تو را آید بدین نکته سئوال "رنگ کی خالی بود از قیلوقال چونکه روغن را ز آب اسرشتهاند آب یا روغن،چرا ضد گشتهاند چون گل از خارست و خار از گل چرا هردو در جنگند و اندر ماجرا؟ یا نه جنگ است این برای حکمت است همچو رنگ زرفروشان صنعت است یا نه این است که و نه آن حیرانی است گنج باید جست این ویرانی است آنچه تو گنجش توهم میکنی زان توهم گنج را گم میکنی مراد مولوی از اشعار فوق این است که اگر از افق وحدتجویانه به ادیان بنگریم میان آنها خصومتی نخواهیم دید،زیرا پیامبران با یکدیگر اختلافی نداشته اند و اگر انسان به مقام وحدت برسد همه عالم را مظهر خدا خواهد دانست.
اینکه در عالم حقایق بسیاری وجود دارد که همگان از ادراک آن ناتوانند یا در میان آنها نمیتوانند دست به انتخاب بزنند سخن حقی است،اما دینی که برای هدایت انسانها میآید نباید در برنامههای تکاملی خود از حقایق تودرتو سخن بگوید،آن هم به گونهای که انسان نتواند به گزینش بپردازد.
(انعام 78) اینکه آیا راههای راست وجود دارد یا فقط یک راه موجب هدایت انسان است،در سوره حمد که خلاصه قرآن است چنین میگوید: اهدنا الصراط المستقیم اگر همه انبیا در یک راه و میر نبودند قرآن کریم آیین همه آنها را اسلام نمینامید تا چه رسد به آنکه همه آنها را مسلمان نیز خوانده باشد."