ملخص الجهاز:
"در همین موقع، جهت بادنمای عرشهی کشتی عوض میشود و مری پاپینز،در حالی که چترش را باز کرده است و کیفش را به دست دارد،از آسمان به طرف خانهی آقای بنکس میآید.
مری پاپینز داخل میشود و بیشتر از آنکه شرایط آقای بنکس را(که میگوید پرستار باید جدی و سختگیر باشد و بتواند دستور بدهد)بشنود،از موضع قدرت وارد میشود و شرایط خودش را به زبان میآورد.
آقای برت وقتی میبیند،نامهی تکهتکه شدهی بچهها به هم چسبیده و در دست مری پاپینز است،حسابی گیج میشود و هرچهقدر فکر میکند که چه اتفاقی افتاده،سر درنمیآورد.
مری پاپینز،نگاهی به وضع آشفتهی اتاق بچهها میاندازد و میگوید:«در همهی کارهای دنیا یک جنبهی تفریح هست که اگر پیدایش کنید،کار مثل بازی میشود و بازی کاری که خوب شروع بشود،نصفش تمام است!»سپس با اشاره به هر وسیله و زدن یک بشکن،آن وسیله،زود به سر جای خود میرود.
بچهها که از این گردش جادویی بسیار خوشحالاند،از مری پاپینز میپرسند،تا کی پیش آنها میماند و او میگوید:«تا موقع تغییر مسیر باد.
اما برت که در صحنهی قبل به بچهها گفته بود،هوای پدرشان را داشته باشند،اینجا پدر را مخاطب قرار میدهد و میگوید:«یک قاشق شکر میتواند دوا را شیرین کند.
مری پاپینز که میبیند بچهها با پدرشان سرخوشاند،لبخندی میزند و چتر خود را باز میکند و به آسمان میرود.
در میان جمع، فقط برت متوجه رفتن او میشود و میگوید:«باز هم به ما سر بزن!» فیلم برای به تصویر کشیدن تمنای درونی کودکان،وارد دنیای تخیلی شده است و شمار زیادی از اتفاقات جادویی و رویایی را ترسیم کرده است."