منبر یا مدرسه تبلیغ و تعلیم مقالة

"بعد از آنکه آن‌ پیک امین این پیام را ابلاغ کرد«ناتمام» بقلم آقای آیتی بقیه از شماره پیش انتقاد بر انتقاد این شریعت لوطی و مزدکی برقرار بماند میخواهم بگویم این تعزیه‌گردانها مانند من و شما از خرابیهای زیر پرده آگاهند و نمیخواهند بگذارند دکان خراب شود اینست که هرچه ما بنویسیم این دسته نمیخوانند دیگران‌ را هم از خواندن منع میکنند چماق تکفیری که سابق در دست هر ملای‌ دهاتی بود امروز در دست این آخوندهای فکلی است بمحض اینکه بفهمند یکنفر فلسفهء نیک یا کشف الحبل خوانده است او را بمحفل کشیده چماق‌ تکفیر بر سرش میکوبند و اگر مرعوب ایشان نشد طردش میکنند وگرنه‌ میدانند غیر از چند صد یا چند هزار یهودی کاشی و عمدانی و زردشتی‌ یزدی و کرمانی و شعربافیهای یزد چوبدارهای سنگسر دیگر کسی نیست‌ حتی یکنفر اهل علم و فضل و ادب در میانشان نیست و اساسا اهل فضل را نمیخواهند و سعی دارند همهء اتباع بیسواد و بی‌خبر باشند بیجهت نبود که باب در بیان همهء علو را تحریم کرد و حکم سوزاندن تمام کتب داد یاد دارم که در آران و بیدگل کاشان پیرزنی نزد من آمده مرا قسم داد که آیا راست میگویند قایم زور کرده؟(قایم ظهور کرده)گفتم که گفته‌ است که قایم زور کرده؟گفت این مشهدی محمد گبوه‌فروش و آن یکی‌ یالون‌دوز و چند تا دیگه که دو سال است این حرفها بدست و پا انداخته هر شب یکی دو تا را از پس کوچه‌ها میکشند بخانه‌هاشون«ناتمام» ح."