ملخص الجهاز:
"در تاریخ ادیان معروف است پدر بشر یا رتبه نبوت از اول بدین جهان قدم گذاشت نتیجه این عقیده چنین میشود که دین از غرائز انسانی و ملازم ذات او است جمع دیگر معتقدند که مذهب زاده و پرورده اجتماع است و مانند دیگر شئون جمعیت را منظور مینماید در حقیقت اختلاف این دو گروه مربوط است باختلاف معانی مذهب اگر مذهب را تنها روش و سلوک بیندازیم بیگمان انسان منفرد؟؟؟ز با نفس خود خود سلوک مشخصی داشته و از وقتی که هستی خود را احساس نموده خود را ملزم بحفظ حیات دانسته و تمام حرکات و سکنات خود را بر این مقصود تطبیق کرده است هرگاه مذهب عبارت از ایمان بغیب و اعتقاد بعالم عتیب را طبیعت باشد دو نظر پیش میآید یکی آنکه اعتقاد بعالم عتیب را جزء مسکنوتات اهل بشری گرفته بعبارت اخری نفس را دارای قوه مخصوصی بدانیم که بوسیله آن چیزهائی غیر از ظواهر طبیعت درک میکند نظر دوم اینست که بگوئیم تدریجا بشر از مطالعه طبیعت بعالم غیب این بوده بدینمعنی که چون ظواهر طبیعی او را نافع ساخته و مشکلات عقلی او را حل ننموده بناچار معتقد به نیروی فوق العاده شده است ولی هرگاه مذهب را مطابق مفهوم امروز خودش در نظر گیریم که علاوه بر ایمان بعیب طرز سلوک اجتماعی را نیز عهدهدار باشد بیشک میبایستی پس از تشکیل جمعیت دین ظهور کرده باشد چه تا افرادی گرد هم نیامده باشند محتاج پرورش مشترک نبودهاند جای هیچ شکی باقی نیست که ایمان بغیب بیشتر از سلوک اجتماعی بوجود آمده است و تا مدتی هر دو جنبه از یکدیگر مجزا بودهاند شاهد بر این مدعی آنکه مذاهب یونانیان قدیم فاقد جنبه اخلاقی بوده و مقام روح را در جهات دیگر متناسب با اعمال این جهان نمیدانستند."