ملخص الجهاز:
"یکی از دوستان قدیمی او برای تهنیت به نزدش رفت،ولی او اعتنایی به دوست خود ننمود و پرسید:«کیستی و به چه کار آمدهای؟»آن شخص خجل شد و گفت: «من فلان دوست قدیمی توام.
شاه بیاختیار این مصرع از زبانش درآمد:«از قضا آیینهء چینی شکست» زینت النساء گفت:«خوب شد،اسباب خودبینی شکست» چقددر حرف میزنی؟ یکی از متخصصین آمار و سرشماری حساب کرد و متوجه شد که در شهرهای بزرگ،هرآدمی رویهمرفته،روزی 18 هزار کلمه حرف میزند،یعنی معادل 54 صفحه یک کتاب.
به این ترتیب یک فرد هفتاد ساله-به فرض اینکه در 10 سال طفولیت خود هیچ حرفی نزده باشد-معادل 4000 جلد کتاب حرف زده است.
دو بلا در یک بلاد منصور دوانیقی روزی به یکی از اعراب شام گفت:«شکر خدا را بجا بیاورید که چون حکومت شما به من واگذار شد،طاعون از بلاد شما مرتفع گردید.
» منصور از این سخن بسیار خجل و خشمگین و کینهء آن بیچاره را در دل گرفت تا بالاخره او را کشت."