ملخص الجهاز:
"او در باره این بخش از زندگیاش که به انتشار غربزدگی در سال 1431 به عنوان نقطه عطف کارنامه نویسندگیاش انجامید،در یک چاه و دو چاله و مثلا شرح احوالات خود چنین مینویسد: " آن جوانک مذهبی از خانواده گریخته و از بلبشوی ناشی از جنگ و آن سیاستبازیها سر سالم به در برده،متوجه تضاد اصلی بنیادهای سنتی اجتماعی ایرانیها شد،با آنچه به اسم تحول و ترقی و در واقع به صورت دنبالهروی سیاسی و اقتصادی از فرنگ و آمریکا دارد مملکت را به سمت مستعمره بودن میبرد و بدلش میکند به مصرفکننده تنهای کمپانیها و چه بیاراده هم.
آل احمد در غربزدگی درباره شادمان و اندیشه او مینویسد: " [شادمان]سالها پیش از این اوراق در جستجوی علاج"فکلی مآبی"برآمده و آموزش جدی زبان مادری را پیشنهاد کرده و ترجمه آثار فلسفی و علمی و ادبی غرب را؛و گرچه خوب متوجه درد شده است،اما نسخه مجربی ندارد؛چرا که از آن سال تاکنون هزاران کتاب فرنگی ترجمه شده است و ما هرکدام کلی معلومات فرنگی خواندهایم،ولی روزبهروز بیشتر به"فکلی مآبی"میگراییم؛چرا که این فکلی مآبییا به تعبیر من قرتیبازی خود یکی از عوارض ساده درد بزرگتری است که غربزدگی باشد.
ازاینرو،در برابر پرسشهایی اساسی مانند پرسش از چیستی و چرایی ایستایی ایران و در مواجهه با مفاهیمی همچون سنت و تجدد،با در نظر گرفتن فضای سیاستزده در ایران آن روزگار،به ارائه پاسخهایی سطحی و مقطعی،بسنده کرد او در نیافته بود که مطالعه داستانهای سارتر،کامو،ژید،یونسکو و ترجمه آنها به فارسی(با کمک دیگران)،اگرچه گامی در جهت شناخت پارهای از اندیشههای چند نویسنده غربیاست،اما این آثار نه برای شناخت ماهیت غرب جنبه بنیادی دارد و نه برای خواننده،"کلی معلومات فرنگی"فراهم میآورد."