ملخص الجهاز:
"حال باید دید که کدامیک از اصول یاد شده میتواند توجیه کنندۀ ملاک عقلی{/لطف مقرب فردی/}به شماره رود؟اصل عدل در مواردی به کار میرود که انجام یا ترک فعلی از جانب خداوند نسبت به بندگان خود ظمل به شمار آید و پر واضح است که لطف فردی،فاقد این ویژگی است زیرا به فرض اگر تنگدستی و بیماری،اصلح به حال فردی باشد و با وجود این،خداوند به او ثروت و سلامتی عطا نماید هرگز به او ظلم روا نداشته است و اصولا با توجه به اینکه انسان بالأصاللة مالک چیزی نیست صاحب هیچ گونه حقی بر خداوند نیست تا عدم رعایت ان از جانب پروردگار،ظلم به حساب آید و پاداشهایی هم که برای اعمال نیک بندگان مقرر داشته چیزی جز تفضل او نمیباشد.
8 ویژگی اصل حکمت در مسألۀ لطف این است که انجام یا ترک فعلی از جانب خداوند از نظر عقل،قبیح و ناروا بوده و به عنوان نقض غرض تلقی گردد،حال اگر خداوند علاوه بر تشریع قوانین دینی و انجام کارهایی که زمینۀ رعیت تکالیف را براینوع مکلفان فراهم میآورد،کارهای دیگری را که در رابطه با افراد گوناگون میتواند در جلب توجه آنان به قوانین الهی کارساز باشد،انجام نداده باشد میتوان گفت غرض خود از تشریع قوانین را نقض کرده است؟ برخی معتقدند در این مورد نمیتوان از اصل حکمت بهره جست ولی از نظر نگارنده،عدم رعایت قاعدۀ اصلح در صورتی که در تشویق و ترغیب مکلف به انجام تکلیف و اجتناب و دوری او را تخلف و عصیان کارساز باشد به عنوان نقض غرض به شمار آمده و از نظر عقل بر فاعل حکیم روا نیست."