ملخص الجهاز:
"در اینحال مشاورین محلی،متخصصین فنی،و مأمورین تعلیم و تربیت اعزامی از طرف حکومت مرکزی مأموریت دارند که در میان توده مردم و عوام الناس زندگی کنند؛در خانههائی نظیر خانههای آنها و در جوار منازل آنها بسر برند؛بدوناینکه نقش ظاهری آموزگاری و تدریس را برعهده گیرند عملا این کار را با رفتوآمد با اهالی محل،دعوت آنها بخانههای خود، صحبتکردن با آنها،و آشناساختن آنها با نوع زندگی خود بطور غیرمستقیم انجام دهند.
وقتی به وارن گزارش رسید که عدهای از دهاتیها پس از مشاهده فیلم مزبور گفته بودند «تعجبی نیست اگر امریکائیها نمیتوانند پس موشهای خودشان بربیایند؛موشها باین گندگیاند!»وارن ابتدا خندید سپس تعجب نمود و نهایت آنرا حمل بر کودنی و نفهمی بیشاز حد دهاتیها کرد1 آقای وارن توجه نکرده بود که اولا ممکن است فیلم وسیله تعلیم و تربیت مناسبی برای این محل یا مورد بخصوص باشد؛چه هنوز بعد از سالیانی دراز بعلل قیود و تعصبات (1)-در یکی از کلاسهای رشته دکتری علوم اداری و مدیریت دانشگاه کالیفرنیای جنوبی که در سال 1960 انعقاد یافت استاد کلاس(پرفسور گیبل)از آقای ویلیام وارن که قبلا مدیریت و رهبری پروژههای کمکهای فنی امریکا را در سه کشور ایران،کره،و برزیل عملا برعهده گرفته بود و چند نفر دیگر دعوت بعمل آورد تا تجارب خود را باطلاع دانشجویان برسانند.
اگر آقای وارن و مأمورین او در میان مردم و دهاتیها زندگی میکردند،اگر بمعتقدات،عقاید،سنخ فکرها،و طرق خاص زندگی آنها آشناه شده بودند،اگر آنها را خوب شناخته بودند،آنوقت میتوانستند راه صحیح مبارزه با موش را،که شاید هم واقعا خطر بزرگی برای محصول ناچیز آنها بشمار میرفته است،بآنها بیاموزند؛طوری بآنها میآموختند که دهاتیها تصور میکردند توجه بخطر موش،فکر مبارزه با این خطر،و تمهید وسائل لازم برای این مبارزه از خود آنها سرچشمه گرفته است."