ملخص الجهاز:
دو نامه از حضرت علی بن ابیطالب به معاویه(آشنایی با نهج البلاغه) ترجمۀ عبد المحمد آیتی قوم ما میخواستند پیامبر را بکشندو ریشۀ ما را برآورند.
و ما این همهرا به جان خریدیم،زیرا خداوند اراده کردهبود که از دینش دفاع کنیم و حرمتش را پاسداریم.
از میان ما،آنان که ایمان آورده بودنداین مصائب را به امید پاداش خدایی تحملکردند،و آنان که کافر مانده بودند به خاطرحمایت از افراد قبیله.
بعدها هرکس از قریشکه اسلام میآورد،یا بدان سبب که با دیگرانبه دوستی سوگند خورده بود یا بدان سبب کهعشیرهاش از او دفاع میکرد،از آن همهمحنت که ما گرفتارش بودیم بر کنار بود.
پس عبیدة بنالحارث در روز بدر کشته شد و حمزه درروز احد و جعفر در روز مؤته و دیگری همکه اگر بخواهم نامش را میآورم،همانند آنهاخواستار شهادت بود ولی مرگ آنها زودفرا رسید و مرگ او تأخیر کرد.
شگفتا ازاینروزگار که مرا با کسیهمتراز کرده است که برخلاف من هیچگاه دردفاع از دین گامی برنداشته و سابقهای چونسابقۀ من در اسلام نداشته است.
مگرآنکه شخص مدعی به دروغ چیزی را ادعاکند که من از آن بیخبرم و نپندارم که درعلم خداوند هم یافته شود.
اما اینکه خواسته بودی تا قاتلان عثمانرا نزد تو بفرستم،من در این کار نگریستمبه نظر نرسید که بتوانم آنها را نزد تو یادیگری گسیل دارم.
به جان خودم سوگند،اگراز این گمراهی و کینهتوزی خود باز نأیستی،زودا که آنان را خواهی شناخت و خواهی دیدکه خود در طلب تو هستند.
چیزی را طلبمیکنی که یافتنش به سود تو نخواهد بود وآرزوی دیدار کسانی را داری که دیدارشانشادمانت نخواهد ساخت.