ملخص الجهاز:
"برای آمدنش چهقدر هقهق گریههای من دل نازک نردههای آهنی را میلرزاند رؤیا کوهیانی/معلم دبیرستان از آبادان (به تصویر صفحه مراجعه شود) بیقرار همیشه مینشیند خیال تو با من همهی شب تویی و تنها من آشنای همیشگی هستی با من و لحظههایم،اما من...
همه باخبر از تواند،الا من کوه حتی برای یافتنت شده امروز،هم صدا با من باز اینک غروب و اسکله،باز اشک من چکه چکه بر دامن بهمن نشاطی/معلم دبیرستان از گنبد کاووس آوازها آوازها نزدیک و تو دور چه چیز را خواهی شیند؟ آوازها کم و زیادند بعضی زود تمام میشوند بعضی تا ابد جاریاند آوازها در استمرار تو با کدام حنجره همنوا میشوی؟ و گوشهایت را به کدام حنجره عادت میدهی؟ من امروز گوشهایم را بستم و چشمهایم را باز نگاه داشتم و فرددا.."