ملخص الجهاز:
"روی همرفته همین دنیا که محل زندگانی صدها هزار نوع جانور دیگر است که شاید با کمال سادگی و آسانی در آن زندگی میکنند برای آدمیان که دارای عقل و هوشمند وضع عجیبی پیدا کرده باین معنی که از طرفی در نظر آدمیان بسیار زیبا و پسندیده جلوه میکند و دل آنها را میفریبد؟و باید همچنین باشد زیرا محل و وسیلهء زندگی آنهاست،و از طرفی چون در طلبش میافتند و میخواهند بآن نزدیک شوند دچار آفتها و صدمهها میگردند!این خیلی حیرتانگیز است که فلان منظرهء زیبا مثلا:قد و بالای موزون یا چشم و ابروی دلفریب یا پول و مقام در نظر سخت دلفریب میآیند و بآدمی چشمک میزند ولی چون بآن نزدیک میشود مرارتها برایش پیش میآورد از بیماری و زندان و مرک که هزاران بار پشیمان میگردد!اینستکه دنیا در زبان دین«سرای غرور»نامیده شده و اهل عرفان آن را بزنی عشوه ده و مکار تشبیه کردهاند و اگر درست دقت کنید تمام این هیاهو که در جهان برپاست از قتل و غارت و اسارت و مذلت،تمام این اشکها و خونها که ریخته میشود و در شعلههای آتش دود گشته به هوا میرود بر سر اموال همین دنیا و زندگانی کردن در این دنیاست: این نکتهء حیرتانگیز است که پارهای از حکما را سرگردان ساخته از روی حیرت میگویند از آمدن و رفتن ما سودی کو وز تار امید عمر ما بودی کو در چنبر چرخ جان چندین پاکان میسوزدو خاک میشود دودی کو و همین باعث شده که بعضی گفتهاند:- دل مبند ای حکیم بر دنیا که نه چیزیست جاه مختصرش شکر آنان خورند زین غدار که نبینند زهر در شکرش پیش از آن کز نظر بیفکندت ای برادر بیفکن از نظرش هر بهشتی که در جهان خداست دوزخی کردهاند بر اثرش میگویند از عجایب امر دنیا اینستکه مرد مرا بخود مایل میسازد با این وصف از طالبان خود فرار میکند و بوصال خویش بخل میورزد و پی آنها میرود که بوی اعتنا نکنند وقتی هم رو میآورد از شرش ایمنی نیست،اگر ساعتی نیکی کند چه بسا که سال بدی نماید،و از اینگونه بیانها که در وصف دنیا اهل عرفان گفتهاند و بسیار شنیدهاید."