ملخص الجهاز:
"عجب نه اینکه گریزد ز من پرندة عشق مگر بهار چه بر یک درخت سوخته داد؟ 3 مساحت درد کسی از آن سوی شب نامهای به ما ننوشت ز آفتاب، ز دریا، ز روشنا ننوشت ز چشمهسار، پیامی به تشنگان نرساند ز نوبهار کلامی به باغها ننوشت مسافری که جلای وطن ز قلبم کرد ز لحظههای غریبانه، ماجرا ننوشت به روی تختة شب با گچ ستاره، کسی شعار مرگ به جغدان غمنوا ننوشت برات خوشدلی ما، دریغ، پیر فلک شبی به عهدة جامی گرهگشا ننوشت فغان که راقم اوراق سرنوشت زمین بهجز مصیبت انسان در انتها ننوشت نشست شاعره ماه بر مدیحه خاک ولی دو بیت ز تنهایی خدا ننوشت بگو به من به کجا عشق شد پناهنده که خاطرات خود از خنجر و طلا ننوشت؟ در این مساحت درد از که میتوان پرسید که عهدنامه مهر، آسمان چرا ننوشت الا عقاب زمان!"