ملخص الجهاز:
"اگر زندگی اجتماعی بخواهد نظام پیدا کند و جامعه به حرکت و سیر خود ادامه دهد،باید مقرراتی جهت تنظیم روابط اجتماعی وجود داشته باشد،در غیر این صورت دیری نمیپاید که زندگی اجتماعی بر اثر تصادمها و اصطحکاکها پاشیده شده و به نابودی کل جامعه منتهی میشود،پس اگر قرار است که جامعهای وجود داشته باشد باید روابط اجتماعی افراد تنظیم شود واین وظیفهء حقوق است که روابط اجتماعی افراد را هر چه بهتر تنظیم کرده و نیازمندیهای اجتماعی را تأمین کند و (1)-آیات و روایات متعددی در این زمینه وجود دارد که تفصیل آن را میتوان در کتاب«خودشناسی برای خودسازی»از سلسله درسهای استاد محمد تقی مصباح بدست آورد.
نکتهای که در پایان بحث لازم است تذکر دهیم این است که پس از آنکه گفته شد هدف نهائی حقوق اسلام،سعادت واقعی و حقیقی انسان است و غایت انسان و سعادت وی نیز در حرکت به سوی خدا خلاصه میشود،حال این سئوال مطرح میشود که عدالت،نظم،امنیت اجتماعی که بارزترین اهداف اولیهء حقوق است، آیا هیچ ارزش و کمالی را ندارند و تنها بعنوان وسیله و مقدمه بوده و فاقد ارزش ذاتی هستند،با اینکه فی الجمله از ارزش خاصی برخوردارند؟ جهت پاسخ به این سئوال باید مقدمهای مطرح شود و آن این است:رابطهء مقدمه با ذی المقدمه به دو گونه است: نخست اینکه مقدمه تنها ما را به ذی المقدمه میرساند و پس از رسیدن به ذی المقدمه وجود و عدم آن مقدمه برای ما علی السویه میباشد،مثلا انسان میخواهد از نهر آبی بگذرد،سنگ بزرگی را در وسط نهر میگذارد تا وسیلهای برای عبور باشد، بدیهی است پس از عبور از نهر،وجود و عدم آن سنگ برای انسانی که د آن طرف نهر قرار گرفته علی السویه خواهد بود."