ترانه های اخگر الأدب والفن

"تفاوت حکم اشیاء حکم هر چیزی که در دنیا ز خشک و تر بود نیست یکسان زانکه حکم هر یکی دیگر بود بازی با تخم مرغان را اگر باشد دو سر هرچه خواهی کرد دقت خوشه را یکسر بود رهبر حقیقت آنکه در کوی حقیقت راه را رهبر بود لفظ و معنای سخنهایش به از گوهر بود مغز ماشین،فکر برق و دوربین چشمان او دل و راکان و خرد گوهر قلم زرگر بود بخت بد میزنم هرچند سه بر نه نمیگیرد یکی‌ گاه با داناست بخت و گاه با نادان بود میبرد شمشیر من اما نبرد بخت من‌ زخم من اینست لیکن بخت رو گردان بود حرف تلخ و شیرین حرف حق تلخ است و شیرین چاپلوسی در نظر لیکن این تلخی بسی بهتر از آن شیرین بود حرف تلخ دوستانت هست بیخ دولتت‌ گفتهء شیرین دشمن دشمن دیرین بود تقاضای شیر گر که استعداد داری تربیت سودت دهد ور که استعداد نبود رگ بریشه میکشد شیر هرکس را تقاضائی است زان رو لاجرم‌ در پی کونه چغندر اینسو و آنسو رود 1-در دنیا هم خشک است و هم تر-حکم هر چیزی یکسان نیست-حکم هر چیزی‌ نوعی است-تخم‌مرغ بازی دو سر دارد-خوشه یکسر دارد."