خلاصة:
نویسنده ضمن اشاره به نظریات جان مینارد کینز، به این موضوع میپردازد که بعد از 70 سال تاریخ سرمایهداری جهانی، دیدگاههای تقویتکننده
نظریه رکود اقتصادی استحکام یافته است و در این چارچوب، افت ارزش برابری دلار در برابر ین، یووان و یورو را بررسی و تأثیرات آن را در
روابط اقتصادی و معادلات تجاری چین و ایالات متحده ارزیابی مینماید. نویسنده با طرح این سؤال که آیا سقوط ارزش برابری دلار خبر خوبی
است یا بد؟ تأثیرات مثبت و یا منفی آن را بر روی قشرهای مختلف مورد اشاره قرار میدهد و خصوصا بر روی کارگران آمریکایی بررسی میکند.
ملخص الجهاز:
"چکیده: نویسنده ضمن اشاره به نظریات جان مینارد کینز، به این موضوع میپردازد که بعد از 70 سال تاریخ سرمایهداری جهانی، دیدگاههای تقویتکننده نظریه رکود اقتصادی استحکام یافته است و در این چارچوب، افت ارزش برابری دلار در برابر ین، یووان و یورو را بررسی و تأثیرات آن را در روابط اقتصادی و معادلات تجاری چین و ایالات متحده ارزیابی مینماید.
بخصوص در حوادث اخیر صعود، سقوط و افت ارزش دلار در بازارهای ارزی جهانی این دیدگاهها تقویت شده است و همچنان که جان میناردکینز معتقد بود، نکته مهم در این میان صرفا نوع رفتار بازارهای مالی نیست که اساسا هیچوقت عقلانیتر و از لحاظ اجتماعی منطقیتر از لاس وگاس و یا مونتهکارلو فرض نمیگردیدند (همچنان که در سالهای دوره تصدی ریاست جمهوری بیلکلینتون در رشد حبابگونه و تورمی والاستریت، واضح و روشن بود) بلکه موضوع عمده این است که چگونه رفتار بازارهای مالی، محدودیت خطمشیهای اقتصادی قابل قبول را درباره چیزهایی که در آن سوی محدودیتها و انحصارات کازینوها از قبیل بیکاری، توزیع درآمدها و تسهیلات اقتصادی را که برای نسل بعدی دارای اهمیت هستند، تحریف میکند.
حتی بدون کمک و حمایتها و خرید چینیها و ژاپنیها از سبد کالاهای بستهبندی شده دولت آمریکا با قیمت و نرخهای سنگین اخیرشان، احتمالا ایالات متحده آمریکا بتواند فشارهای نزولی طولانی مدت بر روی دلار که بهوسیله کسری بودجه و نیز کسری تجاری مداوم ما ایجاد شده است را، بیاثر و خنثی نماید؛ اما دولت فدرال برای به نتیجه رساندن و عملی ساختن همین ایده، مجبور به افزایش نرخهای بهره ایالات متحده میباشد."