ملخص الجهاز:
"باز هم یادم هست در یکی از برنامههای فرهنگی کسی که کتاب روانکاوی و ادبیات را خوانده بود،از من پرسید که آیا میان نابسامانیها و سرگردانیهای سالهای پس از انقلاب و ویرانیها و نابسامانیهائی که من در تحلیل بوفکور به آنهها اشاره کردهام،پیوندی هست؟و به سخن دیگر،اگر من امروز بخواهم همین کتاب را دوباره بنویسم به همین صورت خواهم نوشت؟این پرسش را نظر نقد روانشناختی پرسش خیلی مهمی است و آشنایی با مکانیزمهای ناخود آگاه روان را بااهمیت تمام مورد توجه قرار میدهد.
حسن میر عابدینی:آیا میتوانیم براساس این دو نکتهای که عنوان کردید،«جستجوی گذشته برای شناخت حال و پرسش از خود و خود را مورد سئوال قرار دادن»،تاریخ ادبیات جدید ایران را بنویسیم؟یعنی بررسی کنیم که این دو سئوال را در ذهن سخنگویان مهم دورههای ادبی مختلف چه تفاوتهایی داشته است؟مثلا این سئوال را وقتی هدایت از خودش میپرسد چه تفاوتی دارد با وقتی که آل احمد از خود پرسیده یا بعدها گلشیری.
چگونه است که فروغ فرخزاد-که معاصر و همدورهء آنا آخماتووا بوده و هردو از جسارت و مضمون شعری همگونی برخوردار بودهاند-فروغ شعرهایش ترجمه نمیشود و به آن مرتبه جهانی نمیرسد ولی آخماتووا اشعارش ترجمه میشود و مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد و حتی در زمان حیاتش موفق به کسب جایزهء ادبی دانشگاه اکسفورد (به تصویر صفحه مراجعه شود) @ناهید طباطبایی-حورا یاوری-حسن میر عابدینی و دهباشی میشود.
حسن میر عابدینی:آیا ضرورت تحقیقهای دانشگاهی باعث شد که بیشتر دربارهء نویسندگان داخل کشور بنویسید یا اینکه انگیزههای دیگری باعث شد که کمتر به سراغ نوشتههای خارج از کشور بروید؟ حورا یاوری:در واقع مجموعهای از عوامل متعدد و گاهی همتقارن زمانی روزی داشتم جزیرهء سرگردانی را میخواندم و فکر میکردم چه خوب میشود راجع به آن نوشت."