ملخص الجهاز:
"چنین به نظر میرسید که گویی سرنوشت همه چیز به فروپاشی گره خورده بود،اما دودکشهای کارخانهها هنوز دود میکرد،کارمندان بانک ارقام نجومی را با دقت ثبت میکردند،روسپیان برای جلب توجه چهرههای خود را میآراستند،روزنامهنگاران از قحطی در روسیه با قلب مهربان لودندورف4قلم میزدند و بچه مدرسهایها تاریخچهء پیروزیهای گذشتهء آلمان را به خاطر میسپردند،در هر گذر دیل (Diele) های کوچکی وجود داشت،سالنهای رقصی که زوجهای نحیف از روی وظیفه و وجدان در آنها بالا و پیین میپریدند.
عقیدهء تعصب مذهبی معمولا با کاتولیک رمی،فرمانهای پاپی و بازجویی همسنگ است و با این حال دکتر سروتوس11بسته به چوب سوزانده شده نه به وسیله کاتولیکها بلکه به دست کالوینیستهایی که کاتولیکها آنان را آزاد فکر قلمداد میکردند و او سوزانده شد به دلیل اینکه سهیم بودن وظایف جسم را با مشیت الهی منکر بود.
لوکوربوزیه25الهام خود را در هندسه یافت، اما بعد در فرانسه زندگی کرد،درحالیکه برونو تائوت در کشوری زندگی میکرد که همه چیز درهم ریخته بود:گرسنگی و احتکار،رؤیاهای دیروز دربارهء بغداد و چشم داشت فردا نسبت به هند،توطئههای سالنهای آبجوخوری و قیام کارگران.
تعداد کمی کتابهای اشپنگلر را خوانده بودند اما همه با عنوان یکی از آثار او-سقوط غرب(در ترجمه روسی سقوط اروپا)-آشنا بودند که در این اثر او برای از بین رفتن فرهنگی که گرامی میداشت زاری میکرد.
درست است که در باواریا کار شکنی برای حکومت شوروی ادامه داشت،قتل کارل لیبکنخت64ورزا لوکوزامبورگ65، اما پرتو روشن قیام هامبورگ فرا راه بود.
تازه برای آنها هنوز زندگی تصمیمی نگرفته بود و من هم در پائیز 1922 شبیه دیگران چشم به راه انقلاب بودم."