ملخص الجهاز:
"چه نتیجهای به دست خواهد آمد؟به عنوان مثال،اگر یک زمانی در آینده این امکان فراهم آید که اثبات شود آگاهی و اندیشه آدمی به صورت بسیار دقیق با فعالیت نرونها در مغز وی،ارتباط دارند(درست به همانگونه که در حال حاضر میتوان فعالیت ترانزیستورها و مدارهای الکتریکی را به کامپیوترها مرتبط دانست)چه معنای ضمنی به ذهن متبادر خواهد شد؟آیا آزادی انسان و انتخاب اخلاقی وی از بین میروند و دچار همان سرنوشتی میشوند که ژئوسنتریسم (جهان زمین مرکز)به آن گرفتار آمد؟ از نحوهی مطرح کردن این مسئله،مشخص خواهد شد که پاسخ من«نه»است.
تا آنجا که میدانم یکی از مزایای بحث ترمودینامیک آن است که هیچ موضوع دینی یا فلسفی مهمی وجود ندارد که به برونشد خود مقید باشد و بنابراین،انسان میتواند بدون آنکه به صورت احساسی درگیر قضیه شود،آن را مورد بحث و بررسی قرار دهد.
آیا به نظر شما اندیشهی حضور خداوند در جهان،تحت تأثیر رشد علم فیزیک قرار نگرفته و یا حد اقل به چالش کشیده نشده است؟ *به گمان من خداوند از طریق حوادث عادی در جهان،در کار است،زیرا اگر اعتقاد داشته باشیم که خداوند جهان را در زمان و مکان آفریده است،میتوانیم بگوییم که او از برخی جهات منشاء تمام چیزهایی است که اتفاق میافتند(میگویم«از برخی جهات» زیرا این اعتقاد،چنانکه مشهور است،ما را با انواع مشکلات و مسائل فکری مواجه میسازد).
با توجه به این وضعیت فوق العاده،آیا ما نباید مسائلی را پیشبینی کنیم که از الگوهای منظم فعالیت خداوند-آنگونه که در قوانین طبیعی میبینیم- تبعیت نمیکنند؟من تصور میکنم تمام آنچه را که علم جدید میتواند انجام دهد،آن است که نشان دهد برخی فعالیتهای شگفتانگیز وجود دارند که در مغایرت با رفتار طبیعی جهان میباشند."