خلاصة:
صیفی،آزمونهای معناداری،تحلیل واریانس،تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شده است.نتایج این تحقیق نشان میدهد که پایبندی به کلیشههای جنسیتی از میزان تضاد نقش میکاهد؛ همچنین زنان با سطح تحصیلات و آگاهی بالاتر،موقعیت بالاتر به لحاظ طبقه اجتماعی خانواده خود و همسر و میزان درآمد بیشتر تضاد نقش کمتری را احساس میکنند.این در حالی است که با افزایش ساعات کاری و تنوع نقشها در زنان میزان تضاد نقش آنها افزایش مییابد.
ملخص الجهاز:
"به نظر میرسد یکی از موارد مهم در تعیین این نقشها و همچنین تضاد بین آنها،مسأله جنسیت است؛چرا که جامعه شرح وظایف متفاوتی را برای زنان و مردان مشخص میکند و انتظار دارد که افراد با توجه به جنسیت خود هنجارهای مربوط را بپذیرند و به آن عمل کنند.
اگرچه تحقیقات متعدد نشان داده است که تعیین و توزیع نقشها براساس جنسیت،اساسا فرهنگی است و به میزان ناچیزی به ملاحظات بیولوژیک بستگی دارد(سگالن 0831:132) و لیکن تا چندی قبل،این مسأله حاصل یک نظام طبیعی محسوب میشد که وظایف و نقشهای متفاوتی را بر عهده زنان و مردان میگذارد(میشل 1831:51)حال با توجه به این که جامعهء جدید هویتهای تازهای را برای زنان و مردان تعریف میکند،مسألهء تعارض و تضاد هنجارهای موجود در نقشها دوچندان شده است.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) جدول شمارهء 7-تحلیل اثر (به تصویر صفحه مراجعه شود) با توجه به جدول شمارهء 7-اثرات مستقیم و غیر مستقیم،علی و کاذب و همبستگی کل هریک متغیرهای مستقل بر روی تضاد نقش نشان داده شده است که براساس آن: -سن زنان بر روی تضاد نقش زناشویی آنها فاقد اثر مستقیم معنادار و اثر غیر مستقیم آن از طریق تنوع نقشها برابر 0/70 است.
-طبقه اجتماعی خانواده شوهر نیز دارای همبستگی کلی معادل 0/70-با تضاد نقش است این در حالی است که هرچند این متغیر فاقد اثر مستقیم بر تضاد نقش است و لیکن اثر غیر مستقیم معادل 0/1 از طریق تنوع نقشها دارد که اثر علی مستقیمی را نشان میدهد."