ملخص الجهاز:
"کاش میتوانستم با او حرف بزنم حتی نیم ساعت هم کافی بود؛از او فقط در مورد خودش میپرسیدم،و از خودم میگفتم،و(این یکی را واقعا دلم میخواست انجام بدهم)برایش پیچیدگیهای تقدیر را توضیح میدادم و میگفتم که چگونه تقدیر موجب شد ما در یک صبح زیبای ماه آوریل در سال 1891 در یک خیابان از کنار هم بگذریم.
آنها فقط یک پسر و دختر تنها بودند مثل دیگران ولی آنها از ته قلب خود ایمان داشتند که جایی در این دنیا پسر 001%مناسب و دختر 001% مناسبشان زندگی میکند.
ولی هنگامی که باهم صحبت میکردند یک تردید بسیاربسیار کوچک در دلشان بود:آیا واقعا هیچ اشکالی ندارد که رویاهای آدم به این راحتی به واقعیت تبدیل شود؟ و هنگامی که لحظهیی وقفه در گفتوگوی بین آنها رخ داد،پسر به دختر گفت:«میگم بیا خودمون رو امتحان کنیم،فقط یک بار.
آنها هرگز نمیبایست آن شرط را میگذاشتند،چون آن دو واقعا و حقیقتا نیمهء 001%مناسب هم بودند،و این که همدیگر را پیدا کرده بودند واقعا یک معجزه بود."