ملخص الجهاز:
"ملحدان با نیات بدخواهانه و به قصد نجات ازدین، مرام سکولاریزم را طرح و ترویج کردند،موحدان با مقاصد نیکخواهانه و - به ظن خود - بهقصد نجات دین، به سکولاریزم تن در دادند!;آنان از پایگاه تقدم خرد بر وحی و حجیتانحصاری عقل و به نیت کنار گذاردن دین ازصحنه حیات و تثبیت لائیسیزم وامانیسم ازسکولاریزاسیون جانبداری کردند، و اینان ازجایگاه دلسوزی برای حفظ دین و حراست ازقداست آن، سکولاریزاسیون تدبیر اجتماع راتایید نمودند، به نطر ما موارد زیر در ظهورسکولاریزم فرنگی نقش اساسی ایفاء کردهاند: 1- فقدان نظامات اجتماعی برگرفته از متندین، علیرغم ادعای حکومتداری از سویارباب دین در قرون وسطی: این نقیصه خود بهخود، روند سکولاریزاسیون را موجه میساخت،زیرا آنگاه که ما فاقد نظامات اجتماعی بر گرفتهاز وحی باشیم باید تدبیر اجتماع را به غیر وحیواگذاریم، چه آنکه در این صورت اگر دینداراننیز تاسیس حکومت کنند باید تنها به حکم عقلو فرمان علم بشری، جامعه را نظم و نسق دهند،انتساب نظرات و عملکرد شخصی خطاپذیربشری ارباب دین به دین، جز بدبینی مردم وسستی عقاید آنان به بار نمیآورد، و درستبدینجهتبود که، در مغرب زمین دین ورزان عاقل،همصدا با عقل ورزان بیدین، حکم به جداییدین و دنیا کردند!
عقل در قاموس فکری مسلمین، معادل وحی(نقل) است و، پیامبر درونی خوانده میشود، درنتیجه رقیب دین تلقی نمیشود، توصیههایجدی به «تعقل» و تدبر» از سوی قرآن و، عقیدهبه «حجیت پیامبرانه عقل» در اسلام، سببظهور مکاتب فلسفی بسیار غنی و مشارب کلامیبس استواری گردیده که پشتوانه استدلالیرخنهناپذیری برای عقائد دینی بشمار میآیند، وتوهم «تقابل دین و عقل» را در فرهنگ اسلامی ازاذهان زدوده و، موجب نضج عقائد و قواعدیچون «حسن و قبح عقلی» در کلام، و «تلازم حکمعقل و شرع» و «مستقلات عقلیه»، در فقه و حقوقاسلامی شده است."