ملخص الجهاز:
"خواجه، البته، در دستگاه ملکشاه رقیبان تیز چنگی داشت وحتی پارهای از مورخان شاه و ملکه را در قتل وی دخیل شمردهاند (که البته، از نظر ما، جای بحث دارد)، معالوصف اعتبار خواجه در دستگاه سلجوقیان چنان بود که پس از مرگ وی فرزندان و برادرزادگانش سالهای سال عهدهدار منصب وزارت بودند و شاعر خطاب به یکی از آنان میسرود : و صیت و صوت خدمات او تا آنجا طنین انداز بود که دهها سال پس از مرگ وی، سلطان مقتدری چون سنجر بن ملکشاه در فرمان واگذاری ریاست نظامیهی نیشابور به خواجه محیالدین محمد بن یحیی (بزرگ علمای شافعی خراسان) از خواجه چنین یاد میکرد: چون ایزد سبحانه وتعالی بنده[ای] را سعادت ابدی کرامت خواهد کردن و در دنیا و عقبی منزلت اخیار و ابرار ارزانی داشتن، او را بر اعلاء معالم شریعت حریص گرداند و توفیق تشیید ابنیهی عالیه، و تمهید اساس معاهدات خیرات تربیت و اصطناع ائمهی دین [= پرورش علما] دهد، چنان که خواجهی شهید نظام الملک را تغمده الله بغفرانه داد.
مینوی در مأخذ پیشگفته(ص 14) داستان مزبور را بی اساس و غیر قابل قبول میشمارد و محیط طباطبایی و برنارد لویس نیز داستان «سه یار دبستانی» را که خواجه رشید الدین فضل الله در کتاب جامع التواریخ (بخش مربوط به اسماعیلیان) نقل کرده است، مورد تحقیق و بررسی قرار داده و یادآور شدهاند که با توجه به تاریخ تولد سه یار دبستانی (خواجه نظام الملک ، عمر خیام و حسن صباح) و محل تحصیل آنان، چنان که از گزارشهای تاریخی بر میآید، همدرس بودن آنان ناممکن مینماید."