ملخص الجهاز:
"با این ترمینولوژی چطور میتوان تحقیق علمی کرد؟گیرم کسی تصور دیگری از شعر و ادبیات دارد،چرا باید از او به اسم نادان و بی واد و متعفن و بوگندو یاد کنیم؟ چرا باید در آرزوی مرگ او باشیم و فریاد بزنیم که بالاخره روزی از کنار«نعش عفن»تو و هواداران بیسواد و تاریک فکرت میگذریم؟آقای قراگوزلو با آن شیفتگی معصومانه به شاملو که حتی عین الفاظ و عبارات او را به کار میبرند و رسم الخط او را تقلید میکنند و سعی میکنند به نثری شبیه او بنویسند، فراموش کردهاند که شاملو در همان سخنرانی معروف دانشگاه برکلی که منبع الهام ایشان به نظر میرسد گفته بود:«بر ما فرض است که چیزی را که درست انگاشتهایم.
یا یک جای دیگر میگویند محور بحث ما«تصحیح تصحیفی است که توسط افراد بیسواد شبه فاشیست در شاهنامه شکل بسته»،در حالی که چیزی را«تصحیح»نکردهاند و فقط به زبان مخصوص خود سخنان مینوی و بهار را نقل کردهاند که دربارهی چند بیت منسوب به فردوسی توضیح داده بودهاند.
ملاحظه میکنید!درست همان کاری که دیگران کردهاند و مرحوم مینوی و بهار نیم قرن پیش در مورد آن توضیح دادهاند و آقای قراگوزلو با خواندن مطالب آنها موضوع را به شیوهی خاص خودش تفسیر کرده و اسمش را تصحیح چند بیت شاهنامه گذاشته و این مقالهی بلند بالا را نوشته.
قضیهی آبتنی شیرین و مقایسهی آن با آب تنی مارال در کلیدر،تاثیرپذیری آل احمد از فردید،تاثیر دن آرام و اینجه ممد و تنگسیر بر دولت آبادی،طعن کار فریتس ولف و خانم صدیقیان در تهیهی فرهنگ شاهنامه و دیوان حافظ،سنت سهراب کشی و تعریف شعر،همهی اینها مطالبی است که بارها از زبان دیگران شنیدهایم و این که آقای قراگوزلو با سادگی تمام آنها را به خودش منسوب میکند تقلب معصومانه و ملیحی است."