ملخص الجهاز:
"موقعیت شیعه دو جریان فکری بالا فقط از نظر فقه،و کلام اهل سنت و جماعت مورد مطالعه قرار گرفت،اکنون لازم است از نظر شیعه نیز مورد توجه قرار گیرد؛منطق شیعه در صدر اول در این دو جریان،بسیار حساس و جالب است،در جریان اول یعنی در مسئلهء جواز و عدم جواز قیاس شیعه بحسب نصوض مسلمی که از پیشوایان خود داشت سخت با اعمال قیاس مخالفت کرد و همانطوریکه در مقالهء«اصل اجتهاد»گفتیم مخالفت شیعه با قیاس از دو جهت بود: یکی اینکه راهی که دیگران برای احتیاج بقیاس ذکر میکردند از اینقرار:که وقایع و مسائل مورد ابتلا نامحدود و ادلهء شرعیه محدود است،پس ناچار باید راه دیگری علاوه کرد صحیح نیست،زیرا لزومی ندارد که همهء وقایع دستور خصوصی داشته باشند،کلیات همهء قضایا در دین وارد شده فقط تحقیق و تدبر و اجتهاد صحیح لازم است که جزئیات را از کلیات استخراج کند،لهذا احادیث زیادی از ائمهء اهل بیت رسیده و در جوامع حدیث،مثل کافی و غیره ضبظ شده مبنی بر همی مدعا.
مبانی حقوقی بشر هم از این قانون مستثنی نیست،حقوق نیز مانند اخلاق و الهیات و غیره بر یک سلسله مبانی واقعی متکی است هر اندازه ما با آن اصول و مبادی بیشتر آشنا باشیم بهتر میتوانیم بهدف و مقصود دین پی ببریم اگر با آن اصول و مبادی آشنا بشویم شاید بسیاری از آیات و احادیثی که تاکنون نمیپنداشتیم جزء آیات و احادیث احکام است در ردیف آیات و احادیث احکام بشمار آوریم فعلا مجال آن نیست که بشرح این قسمت بپردازیم پس مقصود فلسفهبافی و حکمتتراشی نیست مقصود اینست که چون دامنهء تعلیمات اسلام بهمه شئون زندگی بشر کشیده شده و از طرفی روی اصل معروف عدلیه میدانیم که این تعلمیات گزاف و علی- العمیاء نیست بلکه واقعیاتی در نظر گرفته شده و براساس آنواقعیات تنظیم شده است پس بطور قطع اگر ما آن واقعیات را که تدریجا و بمرور قرنها مطالعه بصورت علومی مدون در آمده بشناسیم و از نزدیک با آنها آشنا باشیم بهتر مفهوم و منظور و مقصود زبان وحی را درک میکنیم همانطوریکه نظیر این را در اخلاق و الهیات دیدهایم."