ملخص الجهاز:
"*چهرهء شما شاید مشهورتین چهرهء جهان است،با این حال نامتان را هیچکس نمیداند.
*ولی اینکه نام حقیقی شما نیست.
*ولی آن نقاشی را که همه میشناسند!معروفترین تصویر جهان است!
غرض از تصویر من نیز همین بود-سفارش داده شد که در خانهء خودمان آویخته شود،در کنار تصویرهای دیگر خانواده،و برای تماشای فامیل و دوستان.
این جور نبود که در بزنند و بگویند،اه،ببخشید،مزاحم شدیم،ولی میخواستیم کار تازهء لئوناردو داوینچی را ببینیم.
*شما هیچوقت مدل نقاشی دیگری نشدید،مثلا حضرت مریم؟ *انگار هنوز متوجه نیستید من چه میگویم.
هرگاه نقاشی برای ترسیم تصویر حرضت مریم دنبال الگو بود،میرفت سراغ مدلها.
به شما بگویم،در زمان من این خبرها نبود.
شما این روزها دستگاهی دارید به نام«ویدیو»،نه؟ *چرا.
*از این دستگاه برای ضبط زندگی روزمره،خانواده،دوستان،گردش و تعطیلات خود استفاده میکنید.
چرا شما برای ویدیوهای خانوادگی خود نمیروید یک کارگردان معروف سینمایی،آدمی همسنگ لئوناردو داوینچی،استخدام کنید؟چنین شخصی زندگی خانوادگی شما را مقبول آب و رنگ میدهد.
تغییر کردهاید *از کجا میدانید؟تنها مدرک شما آن نقاشی است.
این دربارهء لئوناردو که صادق نیست،هست؟ *من که هرگز نشنیدم او برای تفریح و تفنن تصویر کسی را کشیده باشد.
روزی به او گفتم:گمانم این خرده طرحها بیشتر از من برای شما اهمیت دارند!
من نمیدانم آدم با کدام قسمت مغزش نقاشی میکند،ولی مسلما همان قسمت نطق و بیان نیست،و میتوان هردو کار را به راحتی باهم انجام داد.
*لئوناردو لا اقل خیال نداشت شما را مسموم کند.
لئوناردو هیچگاه متوجه این حال من نشد،یعنی در گفتگو نشان نداد،اما از راه چشم حتما آنرا دید،چون اینها همه را میتوان در نقاشیاش خواند."