ملخص الجهاز:
"بعضی از غریبها نیز علم اخلاق را چنان تعریف کردهاند که از نظر نتیجه با تعریفهایی که ما میکنیم یکسان است،از جمله در کتاب «فلسفه اخلاق»از یکی از فلاسفه غرب به نام«ژکس»میخوانیم که میگوید:«علم اخلاق عبارت است از تحقیق در رفتار آدمی به آن گونه که باید باشد.
»(فلسفه اخلاق،صفحه 9) در حالی که بعضی دیگر که بینشهای متفاوتی دارند(مانند فولکیه)در تعریف علم اخلاق میگوید:«مجموع قوانین رفتار که انسان به واسطه مراعات آن میتواند به هدفش برسد،علم اخلاق است.
2-رابطه اخلاق و فلسفه فلسفه در یک مفهوم کلی به معنی آگاهی بر تمام جهان هستی است به مقدار توان انسانی;و به همین دلیل، تمام علوم میتواند در این مفهوم کلی و جامع داخل باشد;و روی همین جهت،در اعصار گذشته که علوم محدود و معدود بود،علم فلسفه از همه آنها بحث میکرد،و فیلسوف کسی بود که در رشتههای مختلف علمی آگاهی داشت.
در آن روزها فلسفه را به دو شاخه تقسیم میکردند: الف-اموری که از قدرت و اختیار انسان بیرون است که شامل تمام (به تصویر صفحه مراجعه شود) جهان هستی بجز افعال انسان، میشود.
4-رابطه«علم»و«اخلاق» در آیات مورد بحث دیدیم که قرآن مجید کرارا تعلیم کتاب و حکمت را در کنار تزکیه و پاکسازی اخلاقی قرار میدهد; گاه«تزکیه»را بر«تعلیم»مقدم (به تصویر صفحه مراجعه شود) میدارد،و گاه«تعلیم»و بر «تزکیه»;و این نشان میدهد که میان این دو رابطه عمیقی است.
علم و آگاهی در این آیه ممکن (به تصویر صفحه مراجعه شود) است اشاره به آگاهی بر موضوع دروغ باشد،ولی باز هم شاهد مدعای ما است،چرا که حکم عقل و شرع درباره دروغ و زشتی آن، چیزی نیست که بر کسی مکتوم باشد."