ملخص الجهاز:
"بهمعنای وسیع مهارتهای تشخیص شامل فنونی است درخصوص پرسش سوالهای صحیح،درک محیط سازمان، برقراری الگوهای موثر مشاهده،جمعآوری دادهها و توسعهی راههایی برای آمادگی استفاده کردن و تفسیر دادهها در تشخیص برای تغییر،مدیران باید کوشش کنند موارد زیر را کشف کنند: الف)در آن موقعیت خاص در حال حاضر در عمل چه اتفاقی روی میدهد؟ ب)کارکنان بهصورت آرمانی در این وضعیت میخواهند چه اتفاقی بیفتد؟ د)موانع و تنگناهایی که باعث تغییر از وضع فعلی به آرمانی میشوند،کدامند؟ 2-اجرا:در این مرحله،روند تغییر چیزی نیست مگر،تبدیل دادههای تشخیصی به برنامهها و هدفها،در راهبردها و روندهای تغییر،پرسشهایی از این قبیل باید مطرح شود که چگونه میتوان تغییر را در یک گروه کار یا سازمان بهوجود آورد و افراد چگونه آنرا خواهند پذیرفت،چه چیزی در محیط،مقابل تغییر و چه چیزی با آن انطباقپذیری دارد.
مقاومت افراد در برابر تغییر یک امر طبیعی است و در هر سطحی از سازمان موانعی بهوجود میآید که برخی از آنها به شرح زیر است: 1-تاکید بر هزینه:امکان دارد مدیر در این اندیشه یا الگوی فکری باشد که هزینهها از مهمترین اقلام میباشند و در این راه نتواند به اهمیت تغییراتی پی ببرد که رابطهای با هزینه ندارد،مثل،افزایش رضایت مشتری و ایجاد انگیزه در کارکنان.
نتیجه اگر قرار باشد سازمانی پابرجا بماند،باید نسبت به تغییرات محیط خود واکنش نشان دهد و فقط زمانی تغییرها بهصورت موفقیتآمیز رخ میدهد که کارکنان از روی میل و علاقه،حاضر باشند برای تامین هدفهای جدید از صرف وقت و نیروی مورد نیاز دریغ نکنند و هر نوع سختی و تنش را تحمل کنند و در راه تامین این هدفها، ازخودگذشتگی نشان دهند."