ملخص الجهاز:
"اما اینکه به راستی: -آرکئولوژی(باستانشناسی)چگونه رجوع و رویکردی است؟ -یا آنکه چرا چنین رجوعی در غرب جامعه تحقق بر تن میآراید؟ -و چرا در شرایط و تجربه تاریخی معاصر غربیان؟ -چرا در گذشته ملتهای دیگر ضرورت چنین رجوعی را احساس نکردند؟ -یا آنکه چرا باستانشناسی و جراحی باستانشناسانه تاریخ،تقدیر اجتنابناپذیر تاریخ اندیشه و تمدنی است که همچنان ماهیت و معنایش بر ما مغفول و مستور مانده است؟ -آیا به راستی"آرکئولوژی"را منتزع از فرایند تاریخ اندیشه،فرهنگ و تمدن مدرنیته میتوان فهمید؟ -مدرنیته چیست؟چه نسبت و قرابتی بین این و آن وجود دارد؟ -آیا هیچ کوشیدهایم در فهم باستانشناسی به چنین رابطهای بیاندیشیم؟ اکنون تاریخ ملتهای جهان تاریخ غربیان بوده و جهان برای شناخت و فهم تاریخ خود رجوع به غرب دارد."