ملخص الجهاز:
"شخصیت این«گرگ»با تمام گرگهای عالم واضح متفاوت است،نویسنده موظف است نسبتهایی را که به شخصیتها میدهد بسیار دقیق و حساب شده انتخاب کند،زیرا هر توصیفی باید ییش و یا پس از هر زمینه فضاسازی خاصی نشان داده شود،چنانچه پرهیز از دردسر و صلحخواهی و آرامشطلبی«گرگ»را در عملکرد او میبینیم.
این شخصیتپردازی ماهرانه که مخاطب را برای پذیرش چنین شخصیت استثنایی و غیر متعارف گرگ قانع میسازد،حیف است که با سهلانگاری مخدوش شود.
یعنی این صحنه تأکید بر این موضوع است که«گرگ»تا حد امکان،به خود قول میدهد تا آرامش جنگل را حفظ کند و«کاری به کار بزبزقندی و بچههایش نداشته باشد.
در این رویاروییها،ما گرگ را گرگی طبیعی و با غرایش میبینیم،اما نویسنده در نقش تمثیلی، به«گرگ»خصلتهای ویژهای نیز داده که او را از سایر گرگهای عالم جدا ساخته است.
در این صورت رفتار خشونتبار«بزبز قندی»نه برای دفاع و حمایت از کودکان خود است، و نه از روی تصمیم عجولانه و غیر مدبرانه،بلکه از روی آگاهی-اگر نگوییم انتقامجویی-تنبیه جنس نر از سوی جنس ماده است که حتی قبول نمیکند جنس نر خوی حیوانی و زورگویی و تجاوزگری تاریخی خود را کنار بگذارد و خواهان زندگی مسالمتآمیز باشد.
شیوهء ساخت زبان در«بزغاله فضانورد»و طرز بیان کشدار و طولانی کردن داستان، میرساند که نویسندهء این اثر به فنون داستاننویسی-به ویژه برای مخاطبان این سن- بیتوجه عمل کرده است.
با امید به اینکه روش بازآفرینی بتواند در ادبیات کودک جای ویژهای بیابد،باید متذکر شد، همان طور که در این آثار مشاهده شد،در بازآفرینی تنها تغییر محتوایی منظور نظر نیست بلکه هر اثر بازآفرینی شده تنها با خوش ساختی میتواند مفهوم حقیقی خود را جلوهگر سازد."