ملخص الجهاز:
"داستان پینوکیو را نمیتوان به معنای اخص در زمرهء داستانهای عامیانه دانست،زیرا ارتباطی با گذشتهها ندارد و سینهبهسینه به زمان ما منتقل نشده،بلکه از ذهن خلاق نویسندهء آن سرچشمه گرفته است،از طرف دیگر،انصاف نیست آن را در زمرهء آثار تخیلی قرار دهیم،زیرا عروسک چوبی کوچکی که میخواست روزی به پسر واقعی تبدیل شود به مرور ایام به صورت یکی از شخصیتهای داستانهای عامیانه درآمده است.
«چسترتون»نیز در شرح احوال خویش اشاره کرده است که جذابترین پدیده در دنیای بیخبری کودک همین است که چون اطلاع کمی از دورویی و حیلهگری دارد،دید اخلاقی نسبت به آنها را رد نمیکند و شاید جذابیت داستان پینوکیو برای نسلهای گذشته نیز صرفا در بازگشت به خلوص ایدهآلهایی نهفته باشد که زمانی در خیالات بچگانه خود و هنگام بازی از آنها لذت میبردند.
ابتدا سعی میکند هویت خود را پنهان کند ولی وقتی متوجه شدت علاقه پینوکیو نسبت به خودش میشود فاش میکند که او همان کسی است که در گذشته خواهر کوچکش بود و حالا میتواند مادرش باشد.
بدین (1)- Self ترتیب راهحلی که برای تضاد اخلاقی موجود در داستان در لایه نخست پیشنهاد شد،در رژف ساخت بعدی به تأیید میرسد؛یعنی ایجاد هماهنگی بین آگاهی از خویشتن و تعهدات اجتماعی،با تفکر و تأمل در«خود» ظاهر میگردد و این هماهنگی نه از طریق حل شدن در آن،بلکه از طریق یکی شدن با اصل و منشاء انسانها که همانا مادر اعظم است و در قلمرو ناخودآگاه جای دارد،میسر میشود.
همان طور که دیده شد،این فرآیند به سه شکل ارائه شده است؛در شکل اول،خیالپردازی در مقابل واقعیت رخ مینماید و به ما این بینش را میدهد که شکست آرمانهای بشریت تنها به سبب تماس مداوم با این حقیقت تلخ است که انسان نسبت به همنوع خود با بیعدالتی رفتار میکند."