ملخص الجهاز:
"»8گاهی کاربران زبان ادبی بین صورت نوشتاری حروف و کلمات و معنی القایی آنها وجه شبه مییابند و با برقراری تشبیه کاری میکنند که دالهای بیروح قراردادی،به تصویری از معنی القایی تبدیل شوند؛«به عبارت دیگر شاعر شیوهای را در نوشتار به کار میبرد که تغییری در تلفظ واژه به وجود نمیآورد،بلکه مفهوم ثانوی بر مفهوم اصلی واه میافزاید»9و از طریق به نمایش گذاشتن واژههایی که از پتانسیل مشبه به شدن برای بار معنایی مورد نظر برخوردارند،موجب میشود تا مخاطب ضمن شنیدن،از نمایش بصری این نوع کارکرد واژگانی،جدا از دریافت معنی،به لذت هنری نیز دست یابد؛برای نمونه،در شعر زیر،شاعر با استفاده از شکل نوشتاری عدد«7»که شبیه به پرندۀ بال گشوده است، پرواز دسته جمعی مرغان ماهیخوار را در حین کلام تصویر کرده است: بر موجها گریز ستیزای فرصت است و مرغکان چیرۀ ماهیخوار 77 و 7 و فراون 7 در انتشار هندسی خویش بر موجها هجوم میآرند.
در این میان شکل نوشتاری«لا»به خاطر داشتن پتانسیل قوی برای مضامین عرفانی از بسامد بالایی برخوردار است و به انحای مختلف از آن بهره جستهاند؛مثلا در این بیت از مولوی: بروب از خویش این خانه ببین این حخسن شاهانه برو جاروب«لا»بستان که«لا»بن خانه روب آمد و یا در این بیت عربی: لا فی الجواب تقض اجنحه المنی#و لأجل هذا تشبه المقراضا24 خاقانی بیشتر از دیگر شاعران کلاسیک به این صنعت پرداخته است: با«لا»بر آر نفس چلیپاپرست از آنک#عیسی توست نفس و صلیب است شکل«لا» این کاربرد حتی گاهی در شعر کلاسیک به سطح یک کلمه نیز میرسد،مانند:این بیت از خاقانی: چنان استادهام پیش و پس طعن#که استادهست الفهای اطعنا با مقایسۀ انواع نمونههای کلاسیک و معاصر درمییابیم که شاعران کلاسیک هیچگاه از شکل متعارف نوشتاری عدول نکردهاند؛ولی معاصرین به دلیل داشتن ارتباط تصویری با مخاطبان تقریبا همیشه سعی کردهاند که با تغییر در شکل متعارف نوشتار به این کارکرد زبانی دست یابند."