خلاصة:
امروزه بحث فرهنگ به علت اهمیت و تأثیر آن بر سیستمهای مختلف،یکی از مباحث داغ و به روز در محافل علمی و مدیریت کلان است که به تبع آن،مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی را در سطح مدیریت عالی کشور مطرح کرده و سؤالات زیادی را در این خصوص پیش آورده است.در مقالهء حاضر سعی شده است ضمن ارائه تعریفی از مهندسی فرهنگ به عنوان پیشنیاز مهندسی فرهنگی،به این سؤال پاسخ داده شود که آیا مهندسی فرهنگ امکانپذیر است؟منظور از مهندسی فرهنگ چیست و الزامات آن کدام است؟
Today the issue of culture due to its importance and impact on
different systems is one of the most talked-about-topics in the
scientific circles of management. It has led to cultural engineering
in the higher levels of the country's management and given rise to
several questions in this regard. The article is an attempt to give a
definition of cultural engineering under the title “prerequisite of
cultural engineering” in order to find our whether cultural
engineering is possible? And to define, what is cultural
engineering and what are its forms?
ملخص الجهاز:
2 مهندسی فرهنگ،چیستی و الزامات دکتر احمد ودادی*و اعظم دشتی** چکیده امروزه بحث فرهنگ به علت اهمیت و تأثیر آن بر سیستمهای مختلف،یکی از مباحث داغ و به روز در محافل علمی و مدیریت کلان است که به تبع آن،مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی را در سطح مدیریت عالی کشور مطرح کرده و سؤالات زیادی را در این خصوص پیش آورده است.
(استونر و فریمن،5731) مهندسی در فرهنگ و بستر به صورت چنین تعریف شده است: «استفاده از علوم طبیعی و ریاضیات به منظور بهرهبرداری از مواد و منابع انرژی در طبیعت و استفاده از ماشینآلات،تولیدات،نظامها و فرایندها».
با نگاهی دیگر،اگر فرهنگ را طبق الگوی«ادگار شاین»شامل سه لایهء مصنوعات یا نمادها،ارزشها و مفروضات اساسی در نظر بگیریم،در مهندسی فرهنگ،اجزای این لایهها و روابط بین آنها و روابط اجزای هر لایه با خود و با اجزای لایههای دیگر با به کارگیری روشهای نو و ترکیبی مورد نوسازی و بهسازی قرار میگیرد.
در مقابل،دیدگاه دوم معتقد است استفاده از ابزارهای فرهنگی،فعالیتهای فرهنگی را شکل داده و هر یک از این فعالیتها به نحوی فرهنگ جامعه را تحت تأثیر خود قرار میدهد.
امور مربوط به فرهنگ را میتوان به دو دستهء«مهندسی فرهنگ»و«مدیریت فرهنگ» تقسیم کرد،در مدیریت فرهنگ،تدبیر و ادارهء امور فرهنگی یا مدیریت سیستم فرهنگ (ورودیها،فرایندها،خروجیها و بازخورد)مدنظر است،اما در مهندسی فرهنگ؛مطالعهء سیستم،تجزیه و تحلیل آن،خلق مبتکرانهء شرایط و فرصتهای جدید و نیز استفاده از روشهای کمی(قابل اندازهگیری)مد نظر است.