ملخص الجهاز:
"آیا میشود نمونههایی از تأویل متون عرفانی موجود در آثار دانشمندان اسلامی را، که با مباحث زبانشناسی جدید ارتباط دارد بیان کنید؟ گرچه در دهههای اخیر،به خصوص در زمینهء متون ادبی در ایران،کار هرمنوتیکی جدیای صورت نگرفته است،از دیرباز، این علم جایگاهی جدی در تأویل متون و به خصوص متون ادبی،در میان مسلمانان و از جمله دانشپژوهان مسلمان ایرانی داشته است.
خانم راکعی!با توجه به اینکه شما شاعر بد و با نسل جوان شعر دوست هم ارتباط دارید،اجازه بدهید آخرین سئوال را دراینباره بپرسم که در ساختار زبان شعر بعضی از جوانهای ما چه اتفاقی افتاده است که نسل من آن را نمیفهمد؟میدانید که من با شعر بیگانه نیستم،ممکن است شاعر نباشم،اما یک خواندهء حرفهای شعر که هستم،معلم ادبیات فارسی هم هستم، زبان عموم شاعران چند صد سال پیش را هم متوجه میشوم،زبان سرآمدان شعر معاصر را هم میفهمم،حتی زبان شاعران کشورهای قارههای دیگر را هم میفهمم،اما زبان بعضی از این جوانهای هم زمان و هم زبان و هم وطن خودم را نمیفهمم!گاهی واقعا نمیدانم چه میگویند و با چه کسی حرف میزنند.
با توجه به اینکه بعضی از اینها به پارهای توجیهات زبانشناسی متوسل میشوند و از ساختار و مدرنیته حرف میزنند،و با عنایت به اینکه زبان در نهایت یک وسیلهء ارتباطی است،نظرتان را دراینباره بگویید و بفرمایید در جشنوارهء شعر کلمبیا که چند سال پیش در آن شرکت کردید، آیا از این نوع کارها هم ارائه میشد یا نه؟و اگر میشد،چه انعکاسی میان مخاطبان داشت؟ در جشنوارهء شعر کلمبیا که شاعران کشورهای گوناگونی از چند قاره شرکت داشتند،بیشتر شعرها به همان شکل و شمایل و زبان قابل فهم مردم همان کشورها بود و به نوعی رشته در سنتهای شعری خودشان داشت،اما کسانی هم بودند که به جای کلام از اصوات و حرکات استفاده میکردند."