خلاصة:
آیندهنگری[1] یکی از مؤلفههایی است که امروزه جایگاه ویژهای نزد اصحاب علم و
اندیشه و دولتیان و برنامهریزان پیدا کرده و به ضرورتی نسبتا اجتنابناپذیر در
سیاستگذاریها تبدیل گردیده است. از این رو، جوامع توسعه یافته از آن به عنوان
ابزاری برای ورود مقتدرانه به فردا و فرداها بهره میگیرند. در این مقاله سعی
گردیده است تا یک ترسیم اجمالی و کلی در باب ضرورت، تعریف و کاربرد، موضوعات و
فرضیات و روششناسیهای آیندهنگری به مخاطبان ارایه گردد و بسترسازی لازم برای
شناخت و آگاهی نسبی از آیندهنگری در وهله اول و توجه برنامهریزان و سیاستگذاران
جامعه به این مقوله اثرگذار در مرحله بعد فراهم شود.
ملخص الجهاز:
"برای اثبات این داعیه کافی است به نابسامانیها و اختلالات موجود در سطح خرده نظامهای اجتماعی بسیاری از کشورهای در حال توسعه توجه نمائیم که برخی اوقات اتفاق میافتد که طی یک دوره زمانی کوتاه و مشخص برای یک امر معین، چندین برنامه و تصمیم مختلف و حتی متعارض در پیش گرفته شده و مبتنی بر آزمون و خطاهای متعدد، منابع مادی و مالی و انسانی بیش از اندازهای را صرف میکنند که اگر از اصل پیشبینی و آیندهنگری بهره برده میشد با یک برنامه راهبردی و صرف میزان ناچیزی از منابع موجود، برونداد ارزشمند و مؤثری حاصل میگردید.
- - زیست بوم، محیط و منابع - سلامت و رفاه انسانی - آموزش و ارتباطات - اخلاقیات و ارزشها - کار - دین - شهرنشینی و مسائل منطقهای - جنگ و جرم - صلح و امنیت - نهادهای انسانی - آگاهی نسبت به آینده، خلاقیت، سیاستگذاری و تأثیرگذاری بر آینده فهرست ترکیبی فوق، کامل نیست و یادآوری این نکته ضرورت دارد که در آن برخی از مؤلفهها مورد اغماض واقع گردیده است اما به هر حال، موارد برشمرده شده نقشهای کلی از قلمرو مفهومیای را به دست میدهد که آینده پژوهان در مطالعات آینده آنها را مهمتر و مرجعتر میدانند و البته بدیهی است که مقوله آیندهنگری با توجه به بینرشتهای بودنش گستره وسیع و متنوعی از موضوعات خرد و کلان جامعه را در بر بگیرد و صاحبنظران این حوزه هر یک براساس مبانی هستی شناختی، انسان شناختی و معرفت شناختی خویش، برخی موضوعات و محورها را برجستهتر سازند."