خلاصة:
فخر الدین عراقی به سال 610 هـ ق در بخش کمیجان استان مرکزی دیده به جهان گشود،او از دوران کودکی در شهر همدان به تحصیل علم پرداخت و در خردسالی موفق به حفظ قرآن مجید شد. وی از هفده سالگی به سیر و سیاحت روی آورد و در هند،عراق، شام و حجاز به کسب معارف مشغول گردید و در سیروسلوک عرفانی خویش با بزرگانی چون:صدر الدین قوینوی،شیخ بهاء الدین زکریا و شمس تبریزی حشر و نشر داشت و از آنها فیض برد. در آثارش تاثیرپذیری او از بزرگانی چونان:محی الدین بن عربی،احمد غزالی،خواجه عبد الله انصاری،فردوسی،سنایی غزنوی،ابو سعید ابی الخیر و عطار نیشابوری به خوبی مشهود است. بین او و دو ستارهی درخشان همعصرش یعنی سعدی و مولوی تاثیر و تاثر دیده میشود. بسیاری از بزرگان ادب بعد از عراقی از او متاثرند که از آن جمله: شیخ محمود شبستری،حافظ شیرازی و جامی و...را میتوان نام برد. وفات عراقی به سال 786 هـ ق در شام اتفاق افتاد و در قریهی صالحیهی دمشق در جوار قبر محی الدین بن عربی به خاک سپرد شد.
ملخص الجهاز:
از آثارش فهمیده میشود همهی منازل سیروسلوک را از بدایات تا نهایات سیر کرده،هم از پیشینیان ادب و عرفان قبل از خود چونان خوانجه عبد اله انصاری و ابن عربی و سنائی و عطار و غزالی متاثر است و هم با همعصران خویش یعنی سعدی و مولوی در آثارش تاثیر و تاثر دیده میشود و هم بر آثار بزرگانی چون شیخ محمود شبستری و خواجه ی شیراز و جامی و فراوانی از مفاخر ادب و عرفان که بعد از او برخاستهاند اثر نهاده است،که بحث در پیرامون هریک از این موضوعات فرصت و مجالی بیش را میطلبد با این حال: آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی بتوان چشید لذا برآنیم که ضمن اشارهای گذرا به تاثیر و تاثر او با پارهای از بزرگان ادب و عرفان در همین نمونهها جلوههائی از مراحل سیروسلوک و مقاماتی را که عراقی گذرانده نیز با شاهد مثلهائی که از آثار او آورده میشود نشان دهیم اگرچه در این مقاله بهطور مستقیم بحث عرفان عراقی را مطرح نخواهیم کرد،توجه به نکات ذیل را زائد نمیداند: در اینجا به یک نکته اشاره شود و آن اینکه هیچ عارفی یک روزه راه سیروسلوک را طی نمیکند و اگر چنین اتفاقی افتاده باشد نادر است،زیرا سیر از بدایتی آغاز میگردد و سرانجام نهایتی دارد،اگرچه،نهایت آن پیدا است چنانکه عطار میگوید: باز ناید در جهان زین راه کس نیست از فرسنگ آن آگاه کس خواجه عبد الله انصاری در منازل السائرین این مسیر را صد منزل یاد کرده است و گروهی آن را هزار منزل دانستهاند،یا آن را کرانه ناپیدا وصف کردهاند،حافظ شیرازی آغازین راه آن را از صد هزار منزل بیش دانسته و گوید: این راه را نهایت صورت کجا توان بست کز صد هزار منزل بیش است در بدایت غرض اینکه سخن سالک در هرمنزلی با منازل قبل و بعد آن فرق میکند تا واصل شود،مرتب در حال توبه از مقام قبلی است،و اگر به ظاهر اختلافی در بین سخنان عارف دیده شود زائیدهی این امر است و تا سالک واصل نشود سخن او در تغییر است و سالک واصل هم در هرعصر و زمانی،انگشتشمار میباشد.