خلاصة:
آخرین رمان لف نیکلایویچ تالستوی "رستاخیز" یک اثر فلسفی، عقیدتی و اجتماعی است که نویسنده مدت ده سال روی آن کار کرده است. رمان "رستاخیز" اثری انتقادی شدید درباره شرح حال قهرمان اصلی دمیتری ایوانویچ نخلودف است که با توصیف شخصیت او نویسنده مسائل عقیدتی و اجتماعی سالهای 90ـ80 قرن 19 روسیه را برای خواننده به تصویر میکشد. مقاله ابتدا به تاریخچه شکلگیری رمان که موضوع آن بر گرفته از یک جریان واقعی دادگاهی است و همچنین به علت انتخاب نام رستاخیز برای اثر که با وصف طبیعت آغاز شده است میپردازد. در ادامه ضمن مقایسه شخصیت قهرمان اصلی اثر با قهرمانهای رمانهای "جنگ و صلح"، "آنا کارنینا"، "حاجی مراد" و "خوشبختی خانوادگی" به چگونگی تکامل روحی نخلودف که هدف غائی خود را رسیدن به کمالات انسانی و مبنای سعادت را زیستن برای دیگری و عشق به همنوع قرار داده بود پرداخته میشود.
ملخص الجهاز:
رمان "رستاخیز" اثری انتقادی شدید درباره شرح حال قهرمان اصلی دمیتری ایوانویچ نخلودف است که با توصیف شخصیت او نویسنده مسائل عقیدتی و اجتماعی سالهای 90ـ80 قرن 19 روسیه را برای خواننده به تصویر میکشد.
در ادامه ضمن مقایسه شخصیت قهرمان اصلی اثر با قهرمانهای رمانهای "جنگ و صلح"، "آنّا کارنینا"، "حاجی مراد" و "خوشبختی خانوادگی" به چگونگی تکامل روحی نخلودف که هدف غائی خود را رسیدن به کمالات انسانی و مبنای سعادت را زیستن برای دیگری و عشق به همنوع قرار داده بود پرداخته میشود.
آخرین رمان تالستوی "رستاخیز" که بعد از تحول درونی وی نگاشته شده است حاوی نظریات مذهبی و انتقادی شدید و گسترده در مورد طبقات مختلف اجتماع روسیه است که نویسنده حدود ده سال (1899 - 1889) روی آن کار کرده است (این تحول در سالهای نگارش "آنّا کارنینا"در زمینه مذهب و اخلاق صورت گرفت.
تالستوی همین مقاومت و ایستادگی را در زندگی مبارزه طلبانه، استقامت و پایداری "تا آخرین نفس" را در سیمای قهرمان خود حاجی مراد که او نیز دست پرورده طبیعت است برای خواننده ترسیم میکند.
در ابتدای رمان "رستاخیز" نیز با وصف بهار که مظهر تحول و دگرگونی طبیعت است تحول بهار را به جریان تحول درونی دمیتری ایوانویچ نخلودف و یکاترینا میخائیلونا ماسلووا تشبیه نموده است و نشان میدهد که انسان بعد از یک دوره نیستی و فنا باز قادر است به آن حیات پاک اولیه خود باز گردد و دوباره شکوفا شود.