خلاصة:
عمار، روحی آتشین و نبضی تپنده از کالبد علوی است که در سایه اخلاص و صداقت و ایمان، جایگاه ارجمندی را
در میان مؤمنان و مردان راستین و پرصلابت و به یقیین رسیده مسلمان به خود اختصاص داد. هدف این تحقیق بررسی
ادبی خطبهها و اشعار زیبا و با ارزشی میباشد که از وی باقی مانده است. این اشعار، اندک، اما ا صیل، ساده و بی
پیرایهاند. مضمون همه آنها دفاع از ولایت علوی و اسلام محمدی (ص) میباشد، اما از ساختاری مستحکم و استوار
برخوردار است. اشعار و خطبههای رسای عمار، در بررسی ادبی، به دلیل اندک بودن و سادگی، کمتر مورد توجه ناقدان
شعر و ادبیات قرار گرفته است.
ملخص الجهاز:
او با زبانی سرخ و استدلالی منطقی و قلبی لبریز از یقین و اطمینان، به دفاع از علی (ع) و حق غصب شده و میراث غارت گشته وی پرداخت و در این عرصه، خطیبی چیرهدست و سخنوری زبان آور بود که خطبههای زیبایی از وی بجا مانده است(ابوبکر الجوهری البصری البغدادی، السقیفة وفدک، 1401ه، ص 90).
عمّار در میدان چنین خواند (بحر رجز، الاختصاص، ص 14): نَحْنُ ضَرَبناکُمْ عَلی تَنزْیلهِ فالْیَوْمَ نَضْرِبُکُمْ عَلی تَأویله ضَرْبا، یُزیلُ الهَامَ عَنْ مَقِیْلهِ وَیُذْهِلْ الخَلیِلَ عَنْ خَلِیلهِ أو یَرْجِعَ الحَقَّ اِلی سَبِیلهِ یَا رَبِّ اِنّی مُؤمِنٌ بِقْیلهِ آخرین سخن او در جنگ صفین این بیت بود: (بحر مجتَثّ) الجَّنةُ الجنةُ تَحت الأسِّنةِ (ابن عساکر، تاریخ دمشق، ج 43، ص 469) الیومَ ألقی الأحبَّة مُحمّدا وحِزْبَه (محسن امین، اعیان الشیعة، ج 8، ص 374) علی (ع) در مرگ او سخت غمگین شد و سر وی را به دامن گرفت و در غم شهادتش گریست و در سوگش این بیات را سرود: (بحار الانوار، ج 33، ص 19) أیا موتُ هذا التفَّرقُ عَنْوةً فلَسْتَ تَبْقی لی خلیلُ خلیلٍ اَلا أیّها الموت الذَّی لیس تارکیْ أرِحْنِی، فقد أفْنْیتَ کُلَّ خَلیلٍ (قمی، تتمة المنتهی، ص 16) أراک بصیرا بالذَّینَ أحبِّهمُ کانَّکَ تَنُحو نَحَوهُم بدلیلٍ درهمین جنگ رجزدیگری برایعمار گفتهشده است که در آن سرود: (بحر رجز) أقسمتُ یا جبریلُ یا میکالُ لا یَغْلَبِنّا مَعْشَرٌ ضُلاَّلُ اِنّا علی الحّقِّ و هُمْ جُهَّالُ (نورالدین علی الهیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ط 1، دارالکتب العالمیة، بیروت، 1408 ه / 1988م، ج 9، ص 395) باز در صفین دو بیت برای تشویق یار و برادر دینی اش هاشم بن عتبة المرقال سرود.