ملخص الجهاز:
"نادیده انگاشتن ویژگیهای خاص هریک از حوزههای همسایه و تقلیل مناسبات منطقهای به تابعی از بلوکبندیهای سیاسی وقت اگرچه در چارچوب مناسبات حاکم بر وضعیت منطقهای و جهانی ایران در فاصلهء سالهای میانی قرن نوزدهم تا دههء پیش،امری بود کموبیش اجتنابناپذیر، که باتوجه به ملاحظات عینی و مبرم وقت،کاستیهایش نیز نمود چندانی نمییافت،ولی اینک با دگرگون شدن این روال،وضع بهگونهای دیگر است.
نظر به ملاحظاتی که در کاربود-اولویتهای وقت-نقد و جدلی را نیز لازم ندیدیم و این نیز گذشت، ولی آیا اینک که با فروپاشی شوروی کشور مستقلی در آن سامان پا گرفت که در ادامهء آن مباحث نه احیاء پیوندهای دیرین با کل ایران که تجزیهء بخشی از آن-«آذربایجان جنوبی»-را وظیفهء خود تلقی می کند،میتوان از یک وضعیت مرزی روشن و تعریف شده سخن گفت؟ تاریخ کرد و کردستان به رغم تحولاتی چون تغیرات مستمر در حوزهء حکومتی ایران،تشتت حاصل از اختلافات مذهبی و بالاخره مرزبندیهای جدید کشوری،هیچگاه از تاریخ کلی ایران منفک نبوده است.
در مورد مشخصات طبیعی ایران و افغانستان جز موضوع تقسیم آب هیرمند،مسئلهء قابل اهمیت دیگری که معوق مانده باشد وجود ندارد ولی در مورد خصوصیات فرهنگی و قومی این مرزها چه؟ چنانکه هم اینک نیز به رای العین مشاهده میکنیم نقش حاصل از بیش از یکصد سال تلاش ناکام نخبگان قومی این سرزمین برای تشکیل کشوری موسوم به«افغانستان»هنوز هم به قوت خود باقی است؛تلاشی که چون با نفی بخش مهم و تعیینکنندهای از ریشههای فرهنگی و تاریخی این سرزمین به منظور ابداع هویتی نو و متفاوت،یعنی نفی هویت ایرانی آن توام بوده است،عوامل لازم برای شکست و ناکامی را در خود دارد."