ملخص الجهاز:
"اینک ابیاتی برای نمونه چنان آیین: در تاجگذاری فریدون گوید: نشستند فرزانگان شادکام گرفتند هریک ز یاقوت جام می روشن و چهرهء شاه نو جهان گشت روشن سر ماه نو بفرمود تا آتش افروختند همه عنبر و زعفران سوختند پس آگاهی آمد ز فرخ پسر بمادر که فرزند شد تاجور همی آفرین خواند بر کردگار بر آن شادمان گردش روزگار از آن پس هرانکس که بودش نیاز همیداشت روز بد خویش راز نهانش نوا کرد و کس را نگفت همان راز او داشت اندر نهفت یکی هفت زینگونه بخشید چیز چنان شد که درویش نشناخت نیز دگر هفته مر بزم را کرد ساز مهانی که بودند گردنفراز بیاراست چون بوستان خوان خویش مهان را همه کرده مهمان خویش در تاجگذاری کیکاوس سخن اینچنین از رامشگری رفته: رفت از در پرده سالار بار بیامد خرامان بر شهریار بگفتش که رامشگری بر درست ابا بربط نغز رامشگر است بفرمود تا پیش او تاختند بر رود سازانش بشتافتند ببربط چوبایست برخاست رود برآورد مازندرانی سرود که مازندران شهر ما یاد باد همیشه برو بومش آباد باد که در بوستانش همیشه گلست بکوه اندرون لاله و سنبلست 5-در شاهنامه از مراسم و جشن جلوس و تاجگذاری بیش از بیست پادشاه وصفی بعمل آمده که برگزیده و فشرده آن مراسم را نقل کردم ولی یک رسم دیگر بس مهم و ارزنده را بپایان نگه داشتم که خطار به ام بحسن ختام بسرآید و آنهم عبارتست از اینکه شاهنشاهان ما هنگام تاجگذاری پس از آنکه ستایش و آفرین خدای بزرگ بجا میآوردند و مؤبدان و مهان کشور نیز دعا و ثنا عرضه میداشتند تا تاج کیانی بر تارک شاهانه خود مینهادند و بر تخت زرین پیروزه گون زبر جدنشان برمیآمدند بعد از ستایش خدا یکرشته سخنان بلند و معانی نغز خداپسند از راه پند و نوید و وعده و عید ایراد میکردند که جا دارد بخشی از آنرا برای نمودار ساختن برتری حیرتآور فکر و فرهنگ بزرگان این سرزمین بگوش هوش هممیهنان گرامی که عنقریب در بزرگترین جشن تاجگذاری تاریخ کشور شرکت خواهند جست برسانم و عین سخنان شاهان را چنانکه از زبان فردوسی جاری شده بخوانم."