ملخص الجهاز:
"احمد قائممقامی کلکسیونی از خیانت و دروغ و بیاعتمادی بر بستر روابط چهار شخصیت(که در نیش و کنایه زدن و گستاخی رقیبان سرسختی برای دو زوج شبنشین چه کسی از ویرجینیا و ولف میترسد؟ محسوب میشوند)و تصاویری پرزرقوبرق و شیک از لندن معاصر(که احتمالا موجب آزردگی خاطر مایک لی،کن لوچ و فیلمسازان نسل نو سینمای بریتانیا خواهد شد که طرفدار واقعیت چرک و کثیف هستند)و اقتباسی درخشان از نمایشنامهای از پاتریک ماریر(که خاطرهء شیرین ادوارد آلبی،تنسی ویلیامز و آرتور میلر را زنده میکند)حاصل بازگشت دلپذیر مایک نیکولز پس از مدتی ناکامی به روزهای خوش گذشته است؛زمانی که در چه کسی از ویرجینیا و ولف میترسد؟(1966)اجرای بینقص از درام ادوارد آلبی دربارهء همنشینی دو زوج غیر عادی در یک شب نفسگیر ارائه داد یا فارغ التحصیل(1967)را تبدیل به فیلم محبوب همگان کرد که هنوز رابطهء هافمن خجالتی و بانکرافت اغواگر دستنیافتنی به نظر میرسد و روایت آرام وجدی و به شدت ناتورالیستی او از زندگی کارگر کارخانه ساخت قطعههای هستهای اوکلاهما،کارن سیلک وود(مریل استریپ)در سیلک وود(1983)که در مقام مقایسه با آثار تعرضانهء اتحادیهای/کارگری سالهای 70 و 80 به هیچ وجه کهنه نشده است.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) اما محل قرار دن و آنا(برخلاف کلوپ شبانهای که در فصل قبل لری و آلیس لحظات را باهم در آن سپری کردند)سالن انتظار تالاری است که در آن کنسرت موسیقی کلاسیک برگزار میشود.
)ترتیب داده(که برای انتخاب چنین عکسهای بینظیری باید نیکولز را تحسین کرد)زمانی که دن متوجه میشود که صید اینترنتیاش یعنی لری،قصد ازدواج با آنا را دارد مکالمهء جالبی بین آنها شکل میگیرد: دن«خب،اون یک درماتو لوژیسته،کسلکنندهتر از این چیزی سراغ داری؟» آنا: ẓobituaristẒ (اشارهء کتابی به شغل دن یعنی نویسندهء آگهیهای ترحیم!)ذ دن:«خواهش میکنم،لطفا بگو نویسندهء ناموفق."