خلاصة:
فراگیربودن مسئله شر در دین های ایران باستان نشان دهنده این است که در مسالک و مذاهب و نحله های وابسته به ایران باستان، زردشتی، مهرپرستی، مانویت و زروانی و گنوسی بن مایه اعتقادی مشترکی وجود داشته است. در ترجمه حاضر، مسئله ثنویت در دین زردشتی با مقایسه بین صفات شر و خیر که هر دو با بسامد بسیار گسترده ای در زبان های اوستایی، فارسی باستان و پهلوی به کار رفته بررسی شده است.
ملخص الجهاز:
"همان گونه که دروج (druj)در برابر اشه (as§¤a)قرار دارد، درگونت (dr guuan¤t)(اوستای متأخر درونت (druvan¤t)، پهلوی درووند (druwand)) نیز در مقابل اشاون (as§¤a¦§uuan)یا اشون قرار دارد و این مهم است که احتمالا درگونت (dr guuan¤t)یک نوآوری ایرانی بوده، در حالی که واژه های اوستایی اشون (as§¤auuan)و فارسی باستان ارتاون (as§¤auuan)از واژه هند و ایرانی رتاون (r¤ta¦van)مشتق شده است (قس و دایی (تاون)).
این مفهوم زردشتی مبتنی است بر عقیده به دو مینیو (mainiiu)که دو بن هم قدرت و «همزاد»ند (یسنا 30 بند 3:) (y ¦ma¦)و «دو نیروی انتزاعی ازلی، خیر و شر، که هر دو نه تنها در پدیده های معقول و روحانی، که در جهان مادی نیز متجلی می شوند» (هنینگ، ص45); شر به مانند خیر، یک نیروی روحانی یا معقول است، یک مینیو (mainiiu)است که شر بودن آن به خاطر گزینشی است که انجام داده است.
از همین جاست که گفته می شود که دیوها که مظاهر اندیشه شر بوده و مایل به تعرض (ائنه(ae¦nah) ) و ناتوان از انتخاب مینوی خیرند (یسنا 32 بندهای 3 تا 4، یسنای 32 بند 6; در اوستای متأخر موجودات دیوی در مقابل موجودات مفید قرار می گیرند) در اوستا به مینیو (mainiiauua)تعریف شده اند و مانند یزته ها (ایزدان) صفت گئثی (gae¦¶iia)(مادی) ندارند (نیولی، ص182 و بعد).
در تحول این عقیده، ممکن است که عناصری از دنیای موهوم گسترده دیوان ـ که به فرهنگ عامه هم راه یافته و پس از اسلام نیز به حیات خود ادامه داده (قس کریستین سن، ص60 و بعد) با مقدمات فلسفی تعالیم زردشتی سازگار شده باشد."