ملخص الجهاز:
"II -صلاحیت همزمان دیوان:44 به این مفهوم است که طرفین متعاهد قرار دادی،بدون هرگونه تعهد قبلی براساس مقررات مندرج در منشور ملل متحد یا در سایر معاهدات لازم الاجرا یا موافقتنامههای داوری،راهحلهای قضائی(مراجعه به دیوان)جهت حل مسالمتآمیز اختلافات بینالمللی خود را که قبلا بروز نموده،جستجو مینمایند چنین صلاحیتی همانند صلاحیت اجباری خودبهخود پدید نمیآید اما در هر دعوی،قابل استناد خواهد بود.
بعبارت دیگر استثناء وارد بر این اصل این است که فقط دولتها حق دسترسی و اقامه دعوی در دیوان دادگستری بینالمللی داشته و ممکن است بلحاظ پارهای از دلایل موضوع به شورای امنیت سازمان ملل یا مجمع عمومی احاله شود و نهادها و مؤسسات تخصصی سازمان ملل متحد نیز میتوانند موضوعی را در شورای امنیت یا مجمع عمومی مطرح نمایند و شورا یا مجمع میتواند وفق ماده 96 منشور بمنظور اخذ نظریه مشورتی موضوع را به دیوان دادگستری احاله نماید.
4-صلاحیت اجباری دیوان: برگرفته از مقررات مندرج در اساسنامه دیوان دائمی دادگستری بینالمللی بند 2 ماده 36 اساسنامه دیوان دادگستری بینالمللی مقرر میدارد که «دولتهائی که طرف تعهد اساسنامه دیوان محسوب میگردند،میتوانند اعلامیهای صادر نمایند(باتوجه به پذیرش سایر دول در تعهدات مشابه) مبنی بر اینکه کشورهای یاد شده صلاحیت دیوان را در تمامی منازعات حقوقی بصورت اجباری به رسمیت میشناسند»منازعات حقوقی در مفهومی که منشور ملل متحد ارائه نموده،مربوط به موارد ذیل است: الف-تفسیر معاهده.
دیوان همچنین به لحاظ اعمال تصدی خود،حق تعیین صلاحیت خود نسبت به رسیدگی موضوعات را دارد و به همین لحاظ صالح به رسیدگی ماهوی بوده و میتواند در این زمینه مبادرت به صدور حکم نماید پر واضح است که این حق در زمانیکه طرفین متعاهد صلاحیت اجباری دیوان را با رعایت حق شرط صلاحیت دادگاههای ملی در موارد خاص پذیرفته باشند از اهمیت ویژهای برخوردار میگردد."